مترجم: فرزام کریمی
[email protected]
فرانک اوهارا نویسنده، شاعر و منتقد آمریکایی زاده 27 مارس 1926 در مریلند بود. او همچنین یکی از اعضای مدرسه شعر نیویورک بود. اوهارا در ابتدا به موسیقی علاقه داشت و شیفته شاعرانی چون آرتور رمبو، استفان مالارمه، بوریس پاسترناک و ولادیمیر مایاکوفسکی بود. در مدت کوتاه زندگی این شاعر که براثر تصادف به پایان رسید، هفت عنوان کتاب شعر از وی منتشر شد. کتاب «اشعار عاشقانه» که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد از آخرین کارهای وی به شمار میرفت. پس از درگذشت اوهارا 10 عنوان کتاب از آثار بهجاماندهاش منتشر شد.
اوهارا از جایگاه ویژهای در زمینه هنر مدرن نیز برخوردار بود. بسیاری از افرادی که علاقهمند به موسیقی جاز و هنر اکسپرسیونیستی و سورئالیسم هستند و حتی بسیاری از جنبشهای معاصر آوانگارد از وی تأثیر گرفتهاند. اشعار وی ازلحاظ لحن و محتوا شخصی به نظر میرسد، اما بهزعم «مارک دوتی» منتقد ادبی، اشعار وی یا از جنبه توصیفی برخوردارند و یا کمیک و کنایهآمیز هستند. جنس اشعار اوهارا بیگانه با اشعار آکادمیک است و موضوعاتش حول محور روزمرگیها و موسیقی جاز است. این شاعر به دنبال آن بود که زندگی را بیواسطه به تصویر بکشد.
او در فاصله سالهای 1941 تا 1944 به تحصیل موسیقی در رشته پیانو در کنترواتور نیوانگلند پرداخت، اما پس از مدتی این رشته را رها کرد و به جنگ رفت و بعدها که از جنگ بازگشت با امتیازی که به سربازان جنگ تخصیص داده شد توانست به دانشگاه هاروارد راه یابد؛ جایی که وی هماتاقی نویسندهای به نام «ادوارد گوری» شد. اوهارا تحت تأثیر هنرهای تجسمی و موسیقی معاصر آن زمان قرار داشت و نخستین عشق زندگی وی نواختن پیانو بود. یکی از شانسهای زندگی این شاعر ملاقات با «جان اشبری» در دانشگاه هاروارد بود. تأثیر اشبری بر اوهارا غیرقابلانکار است تا جایی که او اولین مجموعه شعرش تحت عنوان «طرفدار هاروارد» را در همان زمان به دست انتشار سپرد. شعر وی بهخوبی نشان میدهد که او تحت تأثیر مکاتبی همچون اکسپرسیونیسم، سورئالیسم، شعر روسی و شعرای نمادگرای فرانسوی قرار داشته است. فرانک اوهارا در سال 1950 در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شد و تحصیلات تکمیلی خویش را در دانشگاه میشیگان ادامه داد. در همان سال برنده جایزه هاپوود شد و در سال 1951 در مقطع کارشناسی ارشد در رشته ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شد. پسازآن وی به نیویورک نقلمکان کرد و 11 سال هماتاقی «جو لسور» بود. او در همان زمان تدریس در مدرسه نیویورک را آغاز کرد.
اوهارا اهل معاشرت و اجتماعی بود و دوستان فراوانی داشت، بهنحویکه از همان ابتدای حضور در نیویورک در موزه هنرهای مدرن نیویورک استخدام شد و همزمان کار نوشتن را ادامه داد. او در ساعات اولیه 24 جولای 1966 در اثر تصادف با یک اتومبیل جنگی دچار جراحت و خونریزی شدیدی میشود و سرانجام صبح روز بعد به علت خونریزی شدید و پارگی کبد با زندگی وداع میکند.