حوادثی که از بیستوسوم خرداد کشور با آن مواجه شد از جهات مختلف حائز اهمیت است. اسراییل از یک غافلگیری کثیفی استفاده کرد؛ ترامپ رسماً درخواست مذاکره از جمهوری اسلامی کرد و مذاکره آغاز شد و ادامه داشت. جنگ در واقع وسط مذاکره شروع شد. این نوع غافلگیری، کار حقارتآمیزی است.
اسراییل و آمریکا فکر می کردند قدرت ایران در منطقه تضعیف شده است. ماجرایی که در غزه پیش آمد، ماجرایی که در لبنان به وجود آمد، حوادثی که در سوریه پیش آمد و منجر شد دولت اسد سقوط کند، همه اینها از دید آنها این بود که جمهوری اسلامی ایران قدرت منطقهایاش تضعیف شده است.اسراییل و آمریکا تصور میکردند بین مردم و حاکمیت فاصله ایجاد شده است. همچنین دو هدفی که آمریکا و اسرائیل داشتند به آن نرسیدند. هدف اول سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و هدف دوم به هم ریختن کل منطقه بود.
آنها فکر میکردند با جنایت جنگی که انجام دادند، به خانه فرماندهان و دانشمندان که حمله کردند، نیروهای مسلح از هم میپاشد، فرماندهان برنامهریزی داشتند، وقتی رئیس ستادکل، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا، فرمانده سپاه، فرمانده موشکی و هوافضا از دست بروند، همه طراحی داشتند در قبال تجاوز احتمالی. وقتی فرماندهان نیستند، چطور میشود از نو طراحی کرد.
پاسخ جمهوری اسلامی بعد از حمله به فردو با موشکهای فراصوت قوی بود. البته صدمه زدند به مراکز هستهای ما، این مهم بود. اما در عینحال هدف آنها بحث هستهای نبود، هستهای یک بهانه بود، آنکه برایشان مهم بود نظام جمهوری اسلامی ایران و کل منطقه بود که در هر دو اینها ناموفق بودند.
هر کس که آماده مذاکره است، اگر مذاکره را به نفع کشور و منافع ملی و امنیت ملی دیدیم حرف بزنیم. روابط با اروپا، همسایگان و شرق و غرب، حتی تنش با آمریکا را اگر میتوانیم کاهش دهیم، اگر به نفع منافع ماست، چه اشکالی دارد، نه اشکال ندارد که بر ما لازم و واجب است. تنش را باید کاهش دهیم و تخاصم را باید کم کنیم.
کار اساسی رابطه حاکمیت با مردم است. رابطه حاکمیت با مردم به این نیست که تعریف و تشکر کنیم از مردم، نه، مردم خواستهایی دارند، باید به خواست مردم توجه کنیم، مردم چه میخواهند، مردم یک چارچوب سیاسی میخواهند در سیاست داخلی، بر مبنای نظراتی که دارند همه افرادی که ملت و اکثریت میخواهند آنها بتوانند کرسی مجلس را تصاحب کنند. آنها بتوانند در صحنه فعال باشند. برای این کار ما باید اجازه دهیم احزاب قوی تشکیل شود. احزاب قوی کاندیداها را معرفی کنند. صلاحیت کاندیداها را به احزاب واگذار کنیم. آنها افراد صالح را به مردم معرفی کنند. آنها بتوانند کشور را در دست بگیرند. هیچ راهی برای نجات کشور وجود ندارد مگر اینکه همه ما نوکر مردم شویم. ما باید قوه قضائیهای درست کنیم که آن قوه به هیچ جناح و حزبی تعلق نداشته باشد. برای آن قاضی، این جناح و آن جناح، این طایفه و آن طایفه، این مذهب و آن مذهب، این قوم و آن قوم هیچ فرق نکند. برای این کار مردم یک قوه قضائیه مستقلی میخواهند. اگر ما میخواهیم حاکمیت داخلی را تقویت کنیم راهش اینست.
اگر میخواهیم خواست مردم را عمل کنیم، نیروهای مسلح را ببریم در وظایف ذاتی خودشان. همانی که وظیفه ذاتیاش است. اقتصاد کار نیروهای مسلح نیست. تبلیغات کار نیروهای مسلح نیست. مسائل سیاست داخلی کار نیروهای مسلح نیست. سیاست خارجی کار نیروهای مسلح نیست. نیروی مسلح وظایف ذاتی دارد، به وظایف ذاتی خودش عمل کند، به آن کمک کنید. بهترین سلاح و آموزش و ایمان در برابر حمله دشمنان. دستگاه اطلاعاتی ما هم همینطور. دستگاه اطلاعاتی که میخواهد در کاسبی و تجارت باشد دستگاه اطلاعاتی نمیشود. دستگاه اطلاعاتی درست کنیم که تنها کارش، اطلاعات باشد. مگر در کشورهای دیگر کارهای اقتصادی را نیروهای مسلح انجام میدهند؟ ما از کی تقلید کردیم؟ از کجا درست کردیم این را؟ با چه معیاری این کارها را داریم میکنیم؟ واگذار کنیم به مردم. اگر میخواهیم مردم با ما باشند، مردم از ما راضی باشند، کار اقتصاد را به مردم واگذار کنیم، در چارچوب قانون. هرچه که قانون میگوید. مرز نگذاریم. این آقا حق دارد تا اینقدر میلیارد، بالاتر که رفت باید برویم سهامش را بگیریم. نه. مرز ندارد. سقف ندارد. هر کسی هر شرکتی در چارچوب اگر عمل کرد برود پیشرفت کند و به هرکجا میخواهد برسد، با کدام معیار اسلامی مخالف است، فقط باید چارچوب قانون اجرا شود. اگر ما به همه اینها عمل کنیم در زمینه سیاست خارجی تخاصمهایی که ضرورت ندارد، دشمنیهایی که ضرورت ندارد، کنار بگذاریم، آن وقت میشود یک ملت بزرگ منسجمی که در همه حال پشت سر حاکمیتند. اگر یک ملت ۹۰ میلیون پشت سر حاکمیت باشد، محال است آمریکا و اسرائیل، ناتو و همه دست به دست هم بدهند، بتوانند یک ملت را شکست دهند.
استراتژی ملی ابعاد مختلف دارد. این استراتژی را در این ۴۶ سال عمل کردیم. یک جاهایی خیلی خوب بوده، آنها را باید تقویت کنیم. یک جاهایی ضعیف بوده باید آنها را تغییر دهیم. باید استراتژی نوینی را طراحی کنیم. ما آنچه در این دو سال اخیر در این منطقه واقع شده و در جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم، دیدیدم یک اشکالاتی بوده. استراتژی ملی ما اگر بر مبنای توسعه کشور باشد، یک چارچوب دارد، استراتژی ملی اگر بر مبنای این باشد که ما بخواهیم همه جهان را بر مبنای آنکه ما میخواهیم هدایت کنیم، به آن راهی که خودمان تشخیص دادیم، آن یک چیز دیگر است. استراتژی ملیای را باید با خواست مردم طراحی کرد. اگر خواست مردم عظمت ایران است، توسعه ایران است، اگر خواست ملت سربلندی ایران است، ایران سربلند و باعظمتی که البته به دیگران در حدی که لازم است و توان دارد کمک میکند. برگرفته از: ایسنا