ستاره صبح- مریم اسدی: سفر آسیایی دونالد ترامپ و دیدارش با شی جین پینگ در کره جنوبی، بیش از آنکه رویدادی دیپلماتیک باشد، آوردگاهی برای رقابت این دو قدرت بزرگ بود. رقابتی که از مرز تعرفه ها و بیانیه های اقتصادی گذشت و به نبردی بر سر آینده نظم جهانی تبدیل شد. بروز نشانههایی از تبعات تقابل خطرناک آمریکا و چین، هر دو طرف را به این نتیجه رساند که تداوم تنش، هزینه بالایی برایشان خواهد داشت. در چنین فضایی واشنگتن از تعلیق افزایش تعرفهها سخن گفت و پکن وعده داد خرید محصولات کشاورزی آمریکایی را از سر بگیرد. ستاره صبح در گفتوگو با شعیب بهمن، کارشناس و تحلیلگر سیاسی به بررسی شرایط جدید آمریکا و چین و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی پرداخته که در ادامه میخوانید:
شعیب بهمن در رابطه با سیاست ایالات متحده در قبال چین به ستاره صبح گفت: سیاست آمریکا در مورد چین واضح و مشخص است و تغییر قابل توجهی نداشت. اگر بعضا رفتارهایی پر نوسان از رئیسجمهور آمریکا میبینیم، این رفتارها هم از سیاست کلی واشنگتن در قبال پکن تبعیت میکند.
بهمن افزود: استراتژی کلان آمریکا درباره چین «سیاست مهار» است. به این معنا که چین نباید در سطح نظام بینالملل آنقدر قدرت پیدا کند که بتواند جایگاه ابرقدرتی ایالات متحده را به چالش بکشد یا نظم فعلی حاکم بر مناسبات جهانی را دگرگون کند.
وی در ادامه اضافه کرد: آمریکا نمیخواهد جهان وارد نظمی دو قطبی شود و هدف اش این بوده که بتواند بر چین تأثیر بگذارد و اجازه ندهد چین به چنین جایگاهی برسد. رفتار های پر نوسان آمریکا در قبال چین در دوره روسای جمهور پیشین ایالات متحده کمتر دیده میشد و در دوره ترامپ افزایش پیداکرده است.
این کارشناس سیاست خارجی ضمن یادآوری شیوه ورود دونالد ترامپ به مذاکرات بینالمللی اظهار داشت: دونالد ترامپ میخواهد با مدل مذاکراتی خود یعنی با اعمال فشار حداکثری بر طرف مقابل امتیازاتی پای میزمذاکره اخذ کند. این مدل را در گفتوگوی ترامپ با دیگر کشور های جهان نیز دیده ایم. زورگویی ترامپ آمیخته به لبخند است.
وی در این رابطه گفت: ترامپ بعد از بحث جدی تشدید تحریمها به یکباره پای میز مذاکره حاضر شد و انعطاف پذیری قابل توجهی نشان داد. این انعطاف صرفا به دلیل موقعیت برتر آمریکا نیست، بلکه به دلیل جایگاه امروزی چین در نظام بینالملل است. چینیها بازیگری تعیین کننده در جهان هستند. بخش مهمی از اقتصاد آمریکا نیز تحت تأثیر چین قرار دارد.
این تحلیلگر سیاست خارجی با یادآوری تبعات تنش میان پکن و واشنگتن خاطرنشان ساخت: آمریکا نمیخواهد مناسباتش با چین دچار تنش جدی شود چون به خوبی از تبعات تقابل واشنگتن و پکن با خبرند اما استراتژی مهار چین سیاست کلی ایالات متحده در تمام دولت های آمریکا بوده و هست.
وی گفت: تقابل آمریکا و چین به شدت بر اقتصاد جهانی اثر منفی دارد و رشد اقتصاد دیگر کشورها و اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار میدهد. هر بار واشنگتن و پکن درگیر شدند اقتصاد جهانی آسیب جدی دیده است. اخیرا نمودهایی از این تنش در شاخص های اقتصادی دنیا دیده شد. نرخ طلا یا بازدهی بازار های سرمایه در سرتاسر دنیا متاثر از تنش میان آمریکا و چین بود.
این استاد علوم سیاسی در ادامه با اشاره به تهدید تنش میان آمریکا و چین بر اقتصاد جهانی متذکر شد: آنچه بین چین و آمریکا رخ دهد صرفا محدود به این دو کشور نخواهد بود و تمام اقتصاد های جهان را متاثر خواهد کرد. اگر روابط دو کشور گرایشی خصمانه پیدا کند جهان در شرایط سختی قرار میگیرد.
وی در این رابطه افزود: آمریکا به خوبی میداند اگر تنش با چین را از حد مشخصی فراتر ببرد امکان تسویه در بلوک بندی های جهانی شدت میگیرد و این احتمال وجود دارد که کشور های جهان به سرعت به دو دسته طرفداران چین و طرفداران آمریکا تقسیم شوند.
شعیب بهمن در پایان گفتوگو تاکید کرد: چین در اقتصاد توانمند است و میتواند کشور های بسیاری را جذب کند. بیش از 150 کشور در دنیا به طرح ابتکاری جاده و کمربند در چین پیوستهاند. چین توانایی جذب بالایی در عرصه بینالملل دارد درحالیکه جذابیت های اقتصادی آمریکا تا حد زیادی از بین رفته است. آمریکاییها این ملاحضات را در برنامه های خود در نظر میگیرند.