بی احتیاطی، بی دقتی، حادثه، اتفاق، خودخواهی، خودنمایی، تخلیه هیجان، سرعت غیر مجاز، عدم توجه به جلو، رانندگی پر خطر، ناتوانی در کنترل خودرو، نقص در سیستم ایمنی و ترمز خودرو، خلاء قانونی، ضعف در اجرای قانون، پشتوانه بیمهای و یا هر اسم دیگری که بر این حادثه دلخراش و علت رخداد آن بگذاریم، چیزی از تالمات روحی خانواده های متوفیان و آسیب های جسمی و روحی مجروحان این حادثه و حوادث مشابه نمیکاهد.
چه بسیارند مادران و پدرانی که جگر گوشه هایشان را در این خود خواهیها از دست دادهاند و یا کودکانی که باید تاوان تخلیه هیجان دیگران را با چشیدن طعم تلخ یتیمی پس دهند؟!
به راستی آیا موسم آن فرا نرسیده است که یک قانون جامع و متقن در خصوص اعمال مجازات های سنگین و محرومیت های مادام العمر و یا طولانی مدت در خصوص چنین رانندگانی وضع شود؟ حقیقتاً چه تفاوتی بین رانندگانی از این دست با فردی است که بعد از مصرف شیشه اقدام به ضرب و جرح افراد میکند؟ توقیف خودرو، اختصاص چند نمره منفی و تحمل چند ماه حبس که قابل جایگزینی با جزای نقدی است، در جلوگیری از بروز چنین حوادث ناگواری تا چه میزان اثرگذارند؟
آیا مجازات کسی که به عمد و در هوشیاری کامل و یا حتی بعد از مصرف مواد، قرص های روان گردان و مشروبات الکلی، با لایی کشیدن، رانندگی با سرعت های بالا و وحشتناک، ترمز های پر سر و صدا و سایر رفتار های پر خطر ترافیکی علاوه بر اخلال در نظم و امنیت جامعه، جان و سلامت سایر شهروندان را به خطر میاندازد با فردی که ناخواسته و به دلایل ترافیکی تصادف میکند، برابر است؟
هر چند بر اساس قانون چنین قتلی، قتل شبه عمد محسوب میشود و مجازات آن در قانون به صراحت مشخص گردیده است ولی به نظر میرسد قوانین مجازات قتل شبه عمد ( به ویژه در خصوص تصادفات رانندگی) آنقدر محکم و اثر گذار نیستند که از بروز رانندگی پر خطر چنین افرادی جلوگیری کنند. چرا که مطابق قانون، در قتل غیر عمدِ ناشی از تخلفات رانندگی مجازات قصاص وجود ندارد و مجازات تعیین حبس تعریزی و جزای نقدی، در صورت مطالبه اولیایدم در نظر گرفته شده است. در صورتی که به نظر میرسد قانونگذار باید حتی در خصوص تعیین نوع قتل در این گونه حوادث تجدید نظر کند و فوت افراد در تصادفات را در صورتی قتل شبه عمد قلمداد کند که تصادف واقعاً بر اثر حادثه یا نقص فنی خودرو اتفاق افتاده باشد و اراده راننده نقشی در بروز حادثه نداشته باشد.
دردمندانه در بسیاری از این تصادفات منجر به فوت به ویژه در سطح شهر یا بزرگراه ها، رانندگی تهاجمی یا پر خطر باعث بروز این حوادث ناگوار میشود که میتوان آن را ارادی و از روی آگاهی و قابل پیشگیری قلمداد کرد.
علی ای حال آنچه مسلم است اینکه در سال های اخیر با توجه به افزایش وسایل نقلیه، آرامش خاطر برخی رانندگان خاطی به واسطه پرداخت خسارت و دیه از سوی شرکت های بیمه، توزیع نامناسب ثروت در جامعه، وجود برخی ثروت های باد آورده و تغییر نگرش و نگاه تعدادی از رانندگان به زندگی سایر هموطنان باعث شده تا عدهای معابر شهری و بین شهری با جاده های بازی مجازی «دیوانگی در شهر» اشتباه بگیرند و با رانندگی پر خطر و تهاجمی امنیت، آسایش، سلامت و حتی جان سایر شهروندان را نشانه بروند که این امر، ضرورت بازنگری در قوانین راهنمایی را بیش از پیش نمایان میسازد.
با وجود اینکه گسترش فرهنگ صحیح رانندگی میتواند به عنوان یک عامل اساسی در کاهش مرگ و میر و جراحات رانندگی موثر باشد ولی متأسفانه جا انداختن ساده ترین مسائل ایمنی در رانندگی ( نظیر بستن کمربند یا صحبت نکردن با موبایل در حین رانندگی ) بعد از سالها تلاش و اختصاص جریمه های مختلف، هنوز به صورت نیم بند اجرا میشود و با وجود برنامه ریزی های گسترده و کلان در این خصوص، هنوز هم بسیاری از رانندگان با دیدن پلیس یا دوربین اقدام به بستن کمربند یا قطع مکالمه با تلفن همراه میکنند. در این صورت شاید انتظار رعایت سایر هنجار های رانندگی انتظاری عبث و بی فایده باشد و ظاهراً تنها باید به اثرات استفاده از قوه قهریه و مجازات های سنگین تر دلخوش کرد!
در ضمن جا دارد عدهای که با ژست های روشنفکری در خصوص زجر کشیدن چند لحظهای تعدادی سگ و یا قطع چند درخت، کمپین و نشست و گرد همایی تشکیل میدهند، در خصوص تلفات چشمگیر جادهای بین شهری و حتی شهری و به تبع آن، زجر کشیدن مادام العمر تعدادی از هموطنان خود نیز کمپین تشکیل دهند و مسئولان نیز به جای مونتاژ قوانین راهنمایی و رانندگی غربی، به وضع و طراحی قوانین متناسب با فرهنگ و رویکرد رانندگان کشور خودمان اقدام کنند تا شاید روزی به این سطح از فرهنگ و آگاهی برسیم که خودرو وسیله سرگرمی، تفریح و تخلیه هیجانات نیست و رعایت اصول رانندگی هم تنها برای زود تر رسیدن به مقصد و یا داشتن ترافیک روان و منظم طراحی نشده اند!