ستاره صبح - فائزه صدر: دولت از اقتصاد تا آموزش، فرهنگ، صنعت، کشاورزی، مدیریت آب، محیط زیست و... با چالش و بحران مواجه است. از مقایسه دیگر کشورها با ایران، میتوان به ناکارآمدی ساختار اداری پی برد. اگر چه ممکن است از مبارزه با فساد، رفع فقر، رشد اقتصادی، ثبات و... صحبت شود و برخی اقدامات هم در همین راستا معنا و مفهوم داشته باشند، اما در عمل برنامهای برای این اهداف وجود ندارد. آنچه بیش از هر چیزی از عملکرد دولتها احساس شده، بحران کارآمدی است که ریشه در عدم توجه به شایسته سالاری دارد. محمد شعبانی، کارشناس ارشد حقوق و مدیریت دولتی در گفتوگو با ستاره صبح در این رابطه مطرح کرد:
محمد شعبانی با اشاره به عدم توجه به شایسته سالاری در نظام اداری و مدیریتی دولت گفت: باور من این نیست که معضل دولت سایه جنگ یا تحریمی باشد که وضعیت را تغییر داده است. عموم مشکلات کشور ساختاری است. حتی قبل و بعد از جنگ 12 روزه چیزی در ساختار اداری و بدنه دولت تغییر نکرد. بافت دولت، ساختار اداری، وضعیت وزارتخانهها و مشکلات مدیریتی موجب ناکارآمدی شده است.
شعبانی در ادامه افزود: شایسته سالاری و شایسته گزینی باید محور برنامهها باشد.حقوق اداری در کشور ما مشکل دارد و نظام اداری ما در این زمینه بسیار ضعیف است. بحث فراگیری به عنوان موازنه حق و تکلیف وجود دارد. علم حقوق میگوید هر کسی اختیاراتی دارد و درسست هم سنگ و برابر با آن مسئولیت دارد ولی خودخواهی به منافع فردی خود توجه کنند از آن قدرت به نفع خود استفاده میکنند و حقوق عامه را نادیده میگیرند.
وی در این رابطه اضافه کرد: این وضعیت کم کم به رویه تبدیل شده و امروز بسیاری از مدیران دولتی فکر میکنند این رویه و به طورکلی رویههای اداری غلطی که رایج شده قانون هستند! رویهها نه تنها قانون نیستند، بلکه رویه های غلط بر ساختار اداری کشور تأثیر منفی گذاشتهاند.
این کارشناس و پژوهشگر ارشد حوزه مدیریت با اشاره به لزوم تفهیم وظایف به مدیران دولتی اظهار داشت: مطالعاتی که من در شش سال گذشته روی اصلاح نظام اداری داشتم مواردی را برایم برجسته کرده که در اینجا به یک مورد از آنها اشاره میکنم. حکم مدیریت باید دو برگی باشد. یک برگ تمام مسئولیتهای مدیر باشد و برگ دیگر تعهد عمل به وظایف باشد. هر مدیری باید وظایفش را بشناسد سپس حکم مدیریت را دریافت کند، مدیر باید قبل از هرچیزی تعهد بدهد که کلیه این تعهدات را بر عهده میگیرد و پاسخگو خواهد بود.
وی خاطر نشان ساخت: شاید در یک محیط مدنی و در فضایی که تمام نیروها رشد یافته هستند این وضعیت ضرورتی نداشته باشد ولی در محیط ناکارآمد ما این وضعیت گامی عملیاتی است. اگر دولت قصد انجام تغییرات دارد، باید نخست در حوزه اندیشه تغییر و تحول ایجاد شود.
این کارشناس حقوقی در ادامه با اشاره به لزوم تدوین برنامه توسط مدیران دولتی، در این خصوص گفت: در علم مدیریت بحث بر سر این است که مدیران باید برنامه داشته باشند کلمه برنامه مفهوم خود را در میان مدیران ما از دست داده است. این افراد فکر میکنند کافی است به جلسات، همایشها و سخنرانیها بروند و در موضع منتقد قرار بگیرند و دستور بدهند! این برنامه داشتن نیست.
وی افزود: برنامه متنی تدوین شده است که به ما نشان میدهد چگونه از وضع موجود به وضع مطلوب میرسیم. برنامه باید بازه زمانی این حرکت روبه جلو را نشان بدهد. هزینه این تغییر را برآورد کند و امکانات برای آن و الزامات این حرکت را بیان کند. وقتی مدیری برنامه میدهد باید وضع مطلوب را تعریف کند. آن وضعیتی که اکنون نیست ولی باید باشد هدف مدیر باشد. وظیفه هر مدیری حرکت به سمت هدف است.
این کارشناس و تحلیلگر حوزه مدیریت دولتی در رابطه با مفهوم برنامه یادآور شد: مفهوم برنامه یعنی تغییر، نه سخنرانی و دستور دادن! هر مدیری باید به طور شفاف وضع مطلوب را برای خود و نیروهایش تعریف کند و اگرمدیری این توانایی را ندارد باید مشاوران وضعیت مطلوب را برای وی ترسیم کنند و شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب را برای او تبیین کنند. نحوه پر کردن آن شکاف برنامه است.
محمد شعبانی در پایان گفتوگو تاکید کرد: دولت وظیفه دارد رفاه و امنیت را برای مردم تأمین کند. مردم وسیلهای در اختیار دولت نیستند تا دولت به اهداف اش برسد. دولت باید به این سؤال اساسی پاسخ بدهد و در نگاه خود نسبت به وظایف اش بازبینی کند. وظیفه دولت تأمین رفاه و امنیت و ثبات اقتصادی است که در تحقق این سه موضوع ناکارآمد وجود دارد. دولت باید لااقل از لحاظ مفهومی تغییر را بپذیرد و برای بقا چارهای جز این ندارد.