حزبالله در سال ۲۰۰۶ به مدت 33 روز با اسرائیل جنگید و در سال ۲۰۲۳ نیز در حمایت از حماس پا به میدان جنگ با اسرائیل گذاشت و شهرها و روستاهای اسرائیل را موشکباران کرد. اما اسرائیل بهتدریج غزه را ویران کرد، سپس به سراغ لبنان آمد و امکانات و تجهیزات حزبالله را هدف قرار داد و مهمتر از همه دبیرکل و کادر رهبری حزبالله را ترور کرد.
لبنان سالها بود که به دلیل اختلافات درونی و همچنین رقابت ایران و عربستان در این کشور، دولت مقتدری نداشت. تا اینکه سرانجام ژانویه ۲۰۲۵، پارلمان لبنان جوزف عون مسیحی را که گرایش به غرب و عربستان دارد را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کرد. او «نواف سلام» را که او هم مثل رئیسجمهور گرایش به غرب و عربستان دارد را بهعنوان نخستوزیر منصوب کرد. وزیر خارجه، یوسف رجی متمایل به غرب، عربستان و فرانسه است.
نشانه های تیرگی روابط
تغییرات در لبنان و سقوط بشار اسد در دمشق، شرایط را به ضرر ایران تغییر داد. تا آنجا که مرداد امسال، هنگامی که علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی به بیروت رفت و در آنجا از حزبالله تمامقد حمایت کرد، وزیر خارجه لبنان حاضر نشد با او ملاقات کند.
دعوت از وزیرخارجه
اتفاقات تازهای میان تهران و بیروت رخ داده است که معنادار و بیسابقه است. ماجرا از این قرار است که عراقچی، یوسف رجی، وزیر خارجه لبنان را به تهران دعوت کرد، اما او نپذیرفت و گفت تنها در کشور ثالث حاضر است با عراقچی ملاقات کند.
نپذیرفتن سفیر جدید ایران
از منظر دیپلماسی وقتی وزیر خارجه لبنان حاضر نشد دعوت وزیر خارجه ایران را بپذیرد و به تهران بیاید و گفت : حاضر است در کشور ثالث دیدار صورت بگیرد و استوار نامه سفیر جدید ایران را هم نپذیرفت. این از اختلاف و تنش عمیق بین تهران و بیروت است که در سال های گذشته سابقه نداشته است. به نظر میرسید شکاف به وجود آمده در آینده ادامه و بیشتر خواهد شد، مگر اینکه ایران ادغام حزب الله را در ارتش لبنان بپذیرد. نشانهها حاکی از آن است که تهران همچنان مدافع داشتن سلاح توسط حزب الله است تا با اسرائیل بجنگد. پرسش این است که اگر داشتن سلاح میتوانست به نابودی اسرائیل منجر شود تاکنون باید این اتفاق میافتاد. حمله 7 اکتبر 2023 حماس به اسرائیل بهانه داد به دست رژیم اشغالگر تا توازن قوا در منطقه را تغییر دهد. واقعیت این است که ژئوپلیتیک منطقه نسبت به قبل از حمله حماس به اسرائیل و همچنین پس از جنگ 12 روزه تغییر کرده است. این اتفاقات نشان میدهد دولت لبنان که تحت تأثیر آمریکا، فرانسه و عربستان است تصمیم گرفته از تهران فاصله بگیرد و به آنچه خواست مشترک اسرائیل، کشورهای عربی و فرانسه است به آن تن دهد؛ دولت لبنان خیز برداشته تا حزبالله را در ارتش لبنان ادغام کند. حزبالله این موضوع را نپذیرفته و دبیرکل آن گفته است: «اگر زمین به آسمان برود، ما سلاح را زمین نخواهیم گذاشت.» از سوی دیگر ایران نیز مخالف ادغام حزبالله در ارتش لبنان است.
این تحولات روابط ایران و لبنان را تیره و تار کرده و چشمانداز مثبتی هم دیده نمیشود. به نظر میرسد لبنانیها قصد دارند رابطه پنهانی خود با اسرائیل را آشکار کنند. آمریکا نیز به دلیل منافع اقتصادی چند تریلیون دلاری که با عربستان، امارات و قطر دارد خواهان از بین رفتن هرگونه تنش است. در این شرایط در هم تنیده و پر ابهام میتوان حدس زد که احتمال جنگ دوباره که میتواند مخرب و ویرانگر باشد وجود دارد.
اکنون توپ در زمین ایران است که آیا میخواهد سیاستهای ناموفق قبلی را در لبنان و جاهای دیگر ادامه دهد یا باید رویکرد خود را تغییر و به روز کند. تغییر رویکرد دشوار است، اما میتوان با بهرهگیری از اصل ۵۹ قانون اساسی، همهپرسی برگزار کرد و به موضوع در داخل پایان داد. هر چه اکثریت گفت به آن عمل شود.
دیپلماسی در مسکو
وقتی دیپلماسی در خاورمیانه به بن بست رسیده عراقچی به مسکو رفت تا در آنجا رایزنی کند. وزیر خارجه روسیه هم گفته پرونده هستهای ایران میتواند برای منطقه تنش ایجاد کند. پرسش این است که روسیه که خود زیر تیغ تحریم است چه کمکی میتواند با ایران بکند؟
دیدیم که روسیه و چین از ادعای امارات بر جزایر سهگانه ایرانی حمایت کردند. اگر با چین میشود تجارت کرد با روسیه چه مبادلات اقتصادی و تجاری میتوانیم داشته باشیم؟ و گفتنی های دیگر...