اما پرسش کلیدی اینجاست: آیا این اعداد فریبنده، بازتابی از بهبود سلامت اقتصاد ملی هستند یا تنها نویدی کاذب بر پایه تورم داراییها؟ به باور کارشناسان مالی، رشد بورس بیش از آنکه نشانی از تحولات بنیادی باشد، واکنشی جبرانی به افزایش نرخ ارز و تلاش برای جبران «جاماندگی اسمی» از تورم عمومی است. در واقع، بازار سهام دارد در فضایی موازی با واقعیتهای اقتصادی حرکت میکند. واقعیتهایی همچون نرخ بهره بالای بانکی، محدودیت ارزی، و چالشهای ساختاری تولید که کماکان پابرجاست. عبور از سد مقاومتی پیشرو تنها در سایه افزایش قابلتوجه و پایدار حجم معاملات امکانپذیر خواهد بود.
رشد بدون پشتوانه
هر رشد شارپ و بدون پشتوانه، میتواند زنگ خطری برای یک سقوط ناگهانی باشد. بازار سرمایه سالهاست در چنبره مداخلات نهادهای ناظر گرفتار آمده است. سیاستهای کوتاهمدت و گاه متناقض، و تلاش برای کنترل مصنوعی نوسانات، به تدریج پویایی ذاتی بورس را تحلیل برده است. محدود کردن دامنه نوسان روزانه اگرچه به ظاهر برای جلوگیری از هیجان طراحی شده، اما در عمل به کاهش نقدشوندگی، تشکیل صفهای طولانی و در نهایت، از بین رفتن اعتماد سرمایهگذاران انجامیده است. تجربه بازارهای نوظهور در جهان به وضوح نشان میدهد.
بازارهای نوظهور
حذف موانع قیمتی و افزایش شفافیت، تنها راه عمقبخشی به بازار و جلب دوباره اعتماد است. بازار سهام امروز در موقعیت متناقض و دوگانه قرار دارد. در سطح خُرد، گزارشهای مالی نیمسال شرکتها حکایت از تابآوری و حتی رشد قابلتوجه سودآوری در بخشهایی مانند پالایشی، دارویی و بانکی دارد. بر اساس آمار سامانه کدال، سود خالص تجمیعی شرکتهای بورسی در شش ماه نخست امسال نزدیک به ۲۸ درصد رشد داشته است. این ارقام نشان میدهد بخش واقعی اقتصاد، در سطح بنگاهها، توانسته است تا حدی خود را با شرایط تورمی و شوکهای بیرونی تطبیق دهد. اما در سطح کلان، تصویر به کلی متفاوت است.
تله ارزش
سیاستهای پولی انقباضی، نرخ بهره حقیقی منفی بالا، و قیمتگذاریهای دستوری، مانع از آن شدهاند که این بهبود عملکرد در قیمت سهام بازتاب یابد. پافشاری بر نرخ سود بانکی نزدیک به ۴۰ درصد، شکاف عمیقی بین ارزش ذاتی شرکتها و قیمت بازاری آنها ایجاد کرده و به تعبیر تحلیلگران، یک «تله ارزش» تاریخی شکل داده است. برای خروج از این بن بست، نیازمند تغییر نگرش و اجرای اصلاحات ساختاری هستیم. اولویت نخست، کنار گذاشتن سیاستهای مقطعی و تنظیم مقررات بر پایه دادههای علمی و بلندمدت است. افزایش تدریجی و هدفمند دامنه نوسان، بازنگری در سازوکارهای توقف و بازگشایی نمادها با محوریت شفافیت اطلاعاتی، و تقویت نهاد بازارگردانی با تزریق سرمایه کافی، از گامهای ضروری در این مسیر هستند.
تورم 45 درصدی
سرمایهگذاران نیز در این فضای پرابهام باید با احتیاط و واقعبینی بیشتری عمل کنند. با توجه به پیشبینی تورم ۴۵ تا ۵۰ درصدی برای سال آینده و خطر تشدید رکود تورمی، تنوعبخشی سبد دارایی و تخصیص بخشی از منابع به داراییهای حافظ ارزش مانند ارز، ضرورتی انکارناپذیر است. جذابیت نسبی بازار سهام با کاهش نسبت P/E به محدوده ۲.۵ تا ۳ و در مقایسه با نرخ سود بدون ریسک بانکی، به طور محسوسی کاهش یافته است.
بورس برسر دوراهی
بورس تهران امروز بر سر یک دو راهی تاریخی ایستاده است. از یک سو، ظرفیتهای خفته و بنیاد مستحکم شرکتها چشمانداز امیدوارکنندهای ترسیم میکند و از سوی دیگر، سنگینی متغیرهای کلان ناسالم هر حرکت رو به جلویی را خنثی میسازد. آینده این بازار و امکان تحقق یک رشد پایدار و واقعی، منوط به چرخش اساسی در سیاستهای پولی، حذف تدریجی قیمتگذاریهای دستوری، و واقعیسازی نرخهای کلیدی اقتصاد است. تا آن زمان، هر صعودی بر فراز ابرهای تورم و انتظارات، ناپایدار و آسیبپذیر خواهد ماند.