نویسنده پیرو مطالبی که در تاریخ ۲۸ آذرماه در روزنامه ستاره صبح درباره نامه شورای نگهبان مبنی بر دلایل رد صلاحیت دکتر علی لاریجانی و پاسخهای مستدل ایشان منتشر شده بود، نکاتی را به عرض میرساند:
۱- شورای نگهبان برای این در قانون اساسی گنجانده شد تا حافظ قانون و حقوق مردم در برابر اجحافهای دولتها باشد و نه برعکس. متن مذاکرات خبرگان قانون اساسی شاهد بر این مدعا است.
۲- اصرار بر حضور ۶ فقیه جامعالشرایط عادل برای آن بود تا اسلام محفوظ بماند، اسلام منهای قسط و عدل نمیتواند اسلام واقعی باشد. این در حالی است که شورای نگهبان با عدم پاسخگویی و عدم شفافیت در رد صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در حق «انتخابکنندگان» و «انتخاب شوندگان» اجحاف کرده است. این فرایند حقالناس است که احساس مسئولیتی در قبال آن از سوی شورای نگهبان دیده نشده است. پرسش این است که آیا این حقالناسها کمتر از آن حقالناسهایی بود که در شب عاشورا، حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در جمع کسانی که آماده شهادت بودند، فرمود: «اگر حقالناس بر ذمه خود دارید از این جمع خارج شوید!»
۳- شرایط کشور به روایت مردم، متخصصان در رشتههای مختلف، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و همچنین خبرنگاران و اصحاب رسانه، خوب نیست و متأسفانه اوضاع اقتصادی در حال بدتر شدن است. این موضوع دلالت بر آن دارد که متأسفانه کسانی که از فیلتر شورای نگهبان عبور کردهاند، درگذر زمان جایگاه قانونگذاری و قوه مجریه را نسبت به قبل ضعیف کردهاند که هزینه این اتفاق بر دوش مردم است. منشأ این اتفاق نظارت شورای نگهبان در انتخابات با بهرهگیری از «نظارت استصوابی» بوده و هست.
۴-اظهارات پخش شده وزیر پیشین اطلاعات (حیدر مصلحی) در خصوص چگونگی رد صلاحیت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و همچنین نامه اخیر شورای نگهبان در ارائه دلایل رد صلاحیت علی لاریجانی و پاسخهای مستدل ایشان، گواه سست بودن پایههای رد صلاحیتها، آنهم افراد مؤثری همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی و ... است. این دو واقعه اخیر در کنار صدها رد صلاحیت افراد مختلف در انتخابات مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و همچنین ریاست جمهوری نشانگر آن است که خسارت عمده ناشی از این اقدامات و اقدامات مشابه، مستقیماً متوجه اسلام، ایران و نظام جمهوری اسلامی شده است.
۵- عملکرد ضعیف و جناحی شورای نگهبان در قبال تأیید و رد صلاحیتها و نیز برخی از مصوبات مجلس، سرمایه اجتماعی را کاهش داده و به نارضایتی دامن زده است.
پرسش این است که این چه مراقبت و نگهبانی بوده که اینهمه خسارت برای مردم و کشور داشته است؟ آیا فقهای شورای نگهبان و حقوقدانان حاضرند درباره آنچه انجام دادهاند به مردم پاسخ دهند و نظر مردم را درباره عملکردشان جویا شوند؟ این قبیل اعمال هم در آخرت باید پاسخ داده شود و هم امروز به مردم. پرسش این است که پاسخ آن دنیاییاش با خدای متعال، ولی پاسخ امروز مردم را چگونه میتوانند بدهند؟ ازآنجاکه شورای نگهبان حافظ قانون اساسی است، میتواند برای کسب نظر مردم درباره نظریه «نظارت استصوابی» و تأیید و رد صلاحیتها همهپرسی برگزار کند تا نظر اکثریت مردم هرچه بود، همان ملاک عمل قرار گیرد.