نویسنده، به نمایندگی از یک عضو مردم ایران سخن میگویم، مردمی که سالهاست صدایشان در پیچ و خم ادارات و وعدههای بینتیجه گم شده است. مردم با چشم خود میبینند که در بسیاری از دستگاهها، بهویژه در حوزههای اقتصادی و صنعتی، نشانههایی از بیتفاوتی و سهلانگاری وجود دارد. در برخی مجموعهها از جمله پتروشیمیها، با وجود گزارشها از تخلفات مالی، مدیران متخلف نهتنها بازخواست نمیشوند بلکه همچنان بر مسند قدرت تکیه زدهاند و با آرامش در جامعه رفت و آمد میکنند. در این میان، پاسخ برخی مسئولان بازرسی و حتی دفاتر عالیرتبه تنها یک جمله است: ما در جریان نیستیم.
مگر میشود چشم بر واقعیت بست و گفت در جریان نیستیم؟ مگر میشود با حقوقهای نجومی، صندلی مسئولیت را اشغال کرد و در برابر درد مردم سکوت اختیار نمود؟ ملت، نظارت واقعی میخواهد، نه جلسات بیثمر و گزارشهای بیپایان. مردم انتظار دارند نهادهای مسئول، به جای تعارف و شعار، اقدام و پاسخگویی را در پیش گیرند. شفافیت، استعفا در برابر قصور، و مجازات در برابر تخلف، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شرافت اداری و وجدان کاری است. امروز زمان آن رسیده است که وجدانهای بیدار در دستگاههای بازرسی برخیزند و ثابت کنند که هنوز صدای عدالت در این سرزمین خاموش نشده است. من و ما، مردم این کشور، با احترام، ادب و قانون، اما با ارادهای استوار، خواستار اجرای عدالت و پاسخگویی مسئولان هستیم.