ستاره صبح- الهام روحانی: بازگشت تحریمهای سازمان ملل و مشکلات حلنشده اقتصادی باعث شده تا فشار تورم بر مردم افزایش یابد و زندگی را تحت تأثیر قراردهد. علی ماجدی، معاون پیشین امور بینالملل وزارت نفت و سفیر پیشین ایران در آلمان، ژاپن و برزیل میگوید: «سیاست خارجی نیاز به بازنگری اساسی دارد چراکه بحرانهای اقتصادی راهحلشان سیاسی است و مردم زندگی میخواهند نه مبارزه و تنش.» آنچه محرز است این است که سیاست خارجی اقتصاد و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده و این سیاست نتیجه اش تحریم، جنگ، تورم و کاهش ارزش پول ملی بوده است. اقتصاد در گرو سیاست بودن باعث شده تا حدود 27 میلیون تا 32 میلیون نفر گرفتار فقر شوند. یعنی از هر سه ایرانی یک نفر فقیر است. ماجرا چیست؟ گزیده نظرات وی در ادامه میآید:
وضعیت متفاوت ایران
ماسالهاست که در تحریم هستیم. البته تحریمهایی که با اسنپبک برمیگردد با تحریمهای کنونی به لحاظ قانونی تفاوتهایی دارد. ما پیشازاین با تحریمهای ثانویه امریکا روبهرو بودیم که پیشتر قبل از اجرای برجام علیه ایران برقرار شد اما نکته این است که ما از نظر اقتصادی و حقوقی در وضعیتی متفاوت هستیم. موضوع اصلی، تفاوت شرایط امروز ما بازمان مذاکرات برجام است. مذاکرات برجام عملاً بهتدریج شکل گرفت. سال ۹۳ که بهعنوان سفیر عازم آلمان شدم حجم مبادلات ایران و آلمان بالای دو میلیارد دلار بود. من به آقای ظریف گفتم اگر مسئله هستهای حل شود، خیلی کارها میشود کرد. اما اگر ماجرای هستهای حل نشود موفقیت اقتصادی محقق نخواهد شد. در آن زمان ما 300 میلیون دلار کالا به این کشور صادر میکردیم. الان حجم تجارت به حدود یک میلیارد و چهارصد دلار کاهش یافته است. آنها میگفتند شما تحریم هستید و نمیشود با شما کارکرد. برجام عملا یک سال و نیم برقرار بود که باعث رونق کشور شد. اما با خروج ترامپ از برجام آنها شرکتهایشان را از همکاری با ما منع کردند.
قدرت دلار
پس از خروج ترامپ از برجام، اروپاییها سعی کردند سیستمی برای مراودات مالی درست کنند اما نشد. درنهایت وزیر اقتصاد فرانسه اعلام کرده ما نمیدانستیم یورو در مقابل دلار تا این حد ضعیف است چراکه هیچ بانکی حاضر نشد تنها با یورو کار کند و کاری به دلار نداشته باشد. بالاخره قدرت دلار قابل قیاس با یورو نبود. همین حالا هم ۷۵ تا ۸۰ درصد از تراکنشهای جهان با دلار انجام میشود.
کاهش تابآوری اقتصاد
سهم ایران در تولید ناخالص جهانی کاهش پیدا میکند. وقتی سهمتان در تجارت کاهش پیدا میکند، یکی از مؤلفههای قدرت ضعیف میشود. در کل قدرت سه مؤلفه دارد، قدرت اقتصادی، نفوذ سیاسی و مؤلفهی نظامی. وقتی در حوزهی اقتصاد با کاهش قدرت روبهرو شویم تابآوری ما کم میشود. چطور باید این کاهش را جبران کنیم؟ طبیعت با نفوذ سیاسی اما ما آنچنان نفوذی نداریم بنابراین برای جبران مؤلفهی نظامی را مدنظر قرار میدهیم که حفظش لازم و واجب است اما این مؤلفه نمیتواند خلأ دو مؤلفهی دیگر را پر کند. نکتهی مهم این است که مردم ازنظر اقتصادی تحتفشار قرار دارند. قدرت اقتصادی میتواند بازدارنده باشد، نقش این مؤلفه در توسعه و رفاه کشور مهم است. قبلاً نفت ایران و پتروشیمی تا حدی این نقش را داشته، اما با تحریم، موقعیت از دست رفت. روی بخشهای برجسته دست گذاشتند تا کشور را تضعیف کنند. وقتی قدرت اقتصادی کاهش یابد، مردم با فشار روبهرو میشوند. این در حالی است که مردم میخواهند زندگی کنند. مردم نیامدهاند مبارزه کنند. مردم ایران هم میخواهند مثل بقیهی کشورها زندگی کنند اما وقتی خودشان را با دیگر کشورها قیاس میکنند، خسته میشوند. بهبود وضع اقتصادی میتواند مردم را امیدوار کند.
تقابل با غرب
موضوع این است که نیاز به سیاستی داریم که با جهان در تضاد نباشد. نباید با کشورهایی که مطرح هستند و دارند اقتصاد را میرانند در تضاد بود. میگویند ما با چین کار میکنیم تا مشکل حل شود ولی چین هم محدودیتهای خودش را دارد. چین میتواند به ما کمک کند چراکه دومین قدرت بزرگ جهان است اما اگر مجبور شود بین ایران و منافع ملیاش یکی را انتخاب کند قطعاً آن را انتخاب خواهد کرد. روسیه هم کاری برای ما نمیتواند بکند. چون خودش درگیر بحران جنگ با اکراین است. پس ما با افزایش فشار روبهرو میشویم. برآوردها نشان میدهد فقط برای بخش نفت و گاز ۸۰۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز داریم تا جایگاه خودمان را به دست بیاوریم.
۲۵ درصد اقتصاد جهان برای آمریکا
سیاست خارجی نیاز به بازسازی اساسی دارد. هنوز ۲۵ درصد اقتصاد جهان متعلق به آمریکاست و سیاست پولی این کشور همچنان در جهان حرف اول را میزند اما ادامهی این راه باعث میشود استهلاک از سرمایهگذاری پیشی بگیرد. هر چه با کشورهای بیشتری ارتباط داشته باشید عملا قدرت بیشتری برای انتخاب دارید.
خسارت تحریم
در اوایل دههی نود گزارشی تدوین شد مبنی بر اینکه تحریم بهطور مستقیم ۴۰۰ میلیارد دلار و بهطور غیرمستقیم بیش از هزار میلیارد دلار به اقتصاد ایران ضربه زده است. ما روزانه میتوانستیم دو میلیون بشکه نفت صادر کنیم اما این فرصت را از دست دادیم. کدام کشور جایگزین ما شد؟ عراق.
برونرفت از بحران
باید تکلیف اقتصاد ایران روشن شود. سه بخش در اقتصاد حضور دارند؛ دولت، بخش خصوصی و خصولتیها یا شبه دولتیها. مشکل خصولتیها باید در اقتصاد حل شوند. این بخش خودش به یک بحران تبدیلشده است. اقتصاد ایران توان ادامهی فعالیت به این شکل را ندارد. عملا برخی نهادهای مذهبی هم در حال فعالیت اقتصادی هستند. باید تفکیک اتفاق بیفتد و همهچیز شفاف شود. اینها از مالیات معاف هستند و اصل موضوع همینجاست. باید با کشورهای آسیایی و آفریقایی بیشتر کارکنیم. باید با چین مذاکره کنیم. نفعی که ما در ارتباط با چینداریم بسیار کمتر از نفعی است که چین در ارتباط با ما دارد. چین تحریم را دور میزند چون تخفیف نفتی میگیرد.
تأثیر جنگ بر اقتصاد
GDP در سال ۶۷ نسبت به ۵۷ چهل درصد کاهش پیداکرده است. وزیر امور اقتصادی و دارایی امروز باید با شجاعت بیاید و واقعیت را بگوید. بگوید تورم چیست و نفت با تخفیف چطور فروخته میشود و ... توضیح دهد جنگ چه هزینههایی دارد و راهکار برونرفت از آن چیست اما من چنین سیگنالی را نمیبینم. خبر آنلاین