در میان چهرههای سیاسی، دو نام بیش از دیگران میتوانند در این مسیر نقش ایفا کنند: سید محمد خاتمی و دحسن روحانی. هر دو میتوانند در بزنگاهها، پرچم گفتوگو، عقلانیت و تعامل را برافراشته کنند.
ضرورت استفاده از ظرفیت گفتوگو
جامعه با مسئلهی فرسایش اعتماد مواجه است. بخش قابل توجهی از مردم احساس میکنند که میان آنها و ساختار تصمیمگیری فاصلهای ایجاد شده است. در چنین وضعیتی، تقویت همبستگی ملی و ترمیم شکافها تنها از مسیر اعتمادسازی و گفتوگو ممکن است؛ نه با حذف و انکار. خاتمی بهعنوان نماد اصلاحطلبی اخلاقمحور و روحانی بهعنوان نماد اعتدال و سیاستورزی واقعگرایانه میتوانند در همین چارچوب، حلقهی ارتباطی میان حاکمیت و مردم باشند. بازگشت برای بازسازی انسجام اجتماعی و افزایش تابآوری ملی یک ضرورت است.
سرمایهی انسانی
دنیای امروز، قدرت تنها در ابزار نظامی یا منابع اقتصادی خلاصه نمیشود؛ سرمایهی اجتماعی و اعتماد عمومی بزرگترین دارایی یک نظام سیاسی است. اگر این سرمایه تضعیف شود، هیچ سازوکاری نمیتواند دوام را تضمین کند.
منافع بازگشت خاتمی و روحانی
ورود مجدد این دو چهره به دایرهی گفتوگوی ملی، دستکم سه پیام مهم دارد:
1. پیام به داخل این استکه صدای همهی جریانها شنیده میشود.
2. بازگشت امید و کاهش احساس انزوا در میان طبقات متوسط، جوانان و نخبگان فرهنگی.
3. نشان دادن چهرهای منعطف و منطقی از جمهوری اسلامی در عرصهی بینالملل.
راهکارهای عملی
برای تحقق این هدف، لازم است نظام بهصورت روشن و شفاف، نقش مشورتی و ارتباطی برای این دو چهره تعریف کند؛ مثلاً از طریق شورای گفتوگوی ملی یا نشستهای هماندیشی با اقشار مختلف مردم و نخبگان. اگر هدف، حفظ وحدت و انسجام ملی است، راه آن از بازسازی اعتماد و گفتوگو میگذرد. امروز بیش از هر زمان دیگر، کشور به عقلانیت، همدلی و صبر نیاز دارد. استفاده از ظرفیتهای چهرههایی مانند سید محمد خاتمی و حسن روحانی نه یک امتیاز سیاسی، بلکه یک ضرورت ملی است؛ ضرورتی برای عبور از شرایط حساس و تقویت بنیانهای وحدت درونزا. نظام اگر بتواند این گام را بردارد، نهتنها در برابر بحرانهای پیشرو مقاوم خواهد شد، بلکه بار دیگر نشان خواهد داد که قدرت واقعی، از مردم و اعتماد آنان سرچشمه میگیرد نه چیز دیگر.