اگر مسئول سیاست خارجی با این نگاه بخواهد مدیریت سیاست خارجی را داشته باشد فاجعه است. هیچ مشکل غیر قابل حلی در دنیا وجود ندارد، مگر ایران وعراق هشت سال خونین را پشت سر نگذاشتند ولی نمایندگان جمهوری اسلامی با صدام پشت میز مذاکره نشستند. درجنگ ویتنام ودرمیانه جنگ نمایندگان ویتنام با نمایندگان امریکا در پاریس گفتوگو و به پایان جنگ رسیدند. درجنگ سرد، شوروی وامریکا تا آستانه جنگ اتمی پیش رفتند ولی با گفتوگو موشکهای شوروی از کوبا عقب نشستند وخطر جنگ از جهان دور شد.
مشکل ایران و امریکا نیز قابل حل شدن است. اگر حل نشدن مشکل مبنای هر گفتوگویی قرار گیرد روشن است که توفیقی به دست نخواهد آمد.
ولی اگر هدف ازمیان برداشتن مشکل باشد راهی یافته خواهد شد.
گره برگره زدن ایده درستی نیست، تندروها در امریکا و دشمنان منطقهای ایران هم سخت درتکاپو هستند که وانمود کنند مشکل ایران وامریکا حل نشدنی باقی بماند. رابطه بین کشورها براساس هیجان وشعار شکل نمیگیرد بلکه واقعیتهای میدانی و منافع ملی مبنای حل اختلاف وسطح رابطه خواهد بود. آقای عراقچی در دوران وزارت خود بدترین کارنامه سیاسی را از آن خود کرده است. او درحل هیچ مشکلی توفیق نداشته، درگفتوگوها متخصص ازدست دادن فرصت وزمان بوده است. رفتار و اقدامات ایشان با سیاستهای اعلام شده آقای پزشکیان هم هماهنگ نبوده است، هنر دیپلماسی یافتن راه است ولی گره برگره زدن که مشکل گشا نیست و نمیتوان آن را دیپلماسی دانست. کارنامه آقای عراقچی سراسر اشتباه وکار نابلدی است. کاش با کمتر سخن گفتن به کشور خدمت میکرد. وقتی پوتین از پذیرش طرح آتش بس او در اوکراین را نپذیرفت دو شرکت نفتی مهم «روس نفت» و «لوک اویل» که شاهرگ درآمد نفتی روسیه بود را تحریم کرد. این تحریم بی تردید به اقتصاد روسیه ضربه میزند. پوتین که متحد ایران است میتوانست با توپ و تشر و تهدید به جنگ ترامپ برود اما او مصلحت خود و مردمش را در این دید که مشاورش را برای گفتوگو و مصالحه به واشنگتن بفرستند. چرا ما این چنین نکنیم؟ قابل توجه روس گرایان.