با توجه به اهمیت این سنت دیرین که حافظ فرهنگ غنی کشورمان بطول تاریخ میباشدو پویایی و خلاقیت انسانها را به دلیل ایجاد شادی و سرور همراه میاورد، همزمان با این روز ... به چگونگی این سنت دیرین در نقاطی از ایران زمین میپردازیم
* در باغی به نام بداغآباد که در نزدیکی کرمان قرار دارد از هفتم بهمن ماه هر سال، تعدادی از زرتشتیان این شهرجمع شده و در اتاقهای آن سکنی میگزینند تا برای چند روزی زندگی مشارکتی را به رسم اجداد خود تجربه کنند
در روز دهم بهمن «امسال برابر با چهارشنبه» همزمان با غروب خورشید موبدان در لباس مخصوص سرتاپا سفید، و مشعل به دست، در حالی که نوای دف و دایره که به وسیلهی دختران مدارس زرتشتیان دیار که کریمانش مینامند، نواخته میشود آنان را همراهی میکند، برای روشن کردن آتش با ارامی و هماهنگی بی نظیری حرکت مینمایند- خوانندگان عنایت دارند که در این روزگار پر آب و چشم این مراسم تحت کنترل بوده و بسیار محدود شده و جماعت تا سر حد امکان از شادی افرینی ان میکاهند.
- با امر و نهی و تهمت آتش پرستی «به ایرانیان خدا پرست با پیشینه 3 هزار ساله بعنوان پیشگامان وحدانیت» که بر دامن کبریاش ننشیند گرد .
پس از برافروختن کوهی از خارها، دور این آتش انبوه جمع و خداو ندصاحب آتش را نیایش کرده و هر کس در دل خود آرزویی برای بهزیستی مردم، جامعه و رفع شر، دروغ، فساد و بدی میکند و آتش با اسپند و کندری که به آرزو رسیدهها در آن میریزند همه جا را خوشبو میکند و از فردای آن روز مردم این دیار کهن جاوید، برای استقبال از نوروز آماده میشوند.
*این جشن در یک محوطهی بدون درخت در نزدیکی شهرستان یزد هر سال در عصر دهم بهمن، برگزار میشود و با توجه به اینکه در گذشته وسایل ارتباط جمعی نبود، مردم به روال قدیم فرصت دیدار یکدیگر را در این روز همراه با سنت آتش افروزی و دعا و نیایش غنیمت میشمرند که از لحاظ اجتماعی بسیار حائز اهمیت میباشد. این مراسم مشابه کرمان است، زیرا در این دو شهر زرتشتیان بسیاری میزیند.
*کنارههای زاینده رود اصفهان از پشتههای هیزم و خار پر شده، نوازندگان گرد آمده و همهی شهر و گنبدها و منارهها با شمع و مشعل آراسته میشود. به پای پرندگان گردوهای تو خالی پر شده به نفت و قیر که مشتعل شده بسته و آنان را رها میکنند، میگویند که سلاطین وقت این گونه مراسمی را کافی ندانسته و با شکوهتر از آنچه که به خلاصه گفتیم انتظار داشتند به طوری که در کتاب تاریخ بیهقی شرح جشنی رفته است که در آن آتش چندان بزرگ بود که فروغ آن از ده فرسنگی از هر سو دیده میشد. فردوسی در این باره میگوید:
بهشتم بباید زآتشکده
چو نزدیک شد روزگار سده
-بیرونی در کتاب التفهیم سبب نام سده را به عدد صد ارتباط داده و میگوید:
این جشن درست صد روز پس از آغاز زمستان که پنج ماه بود و از اولین روز آبان آغاز میشد برگزار میشود زیرا که ایرانیان باستان سال را به دو بخش میکردند تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه.
- این وجه تسمیه و هنگام اصلی جشن به عهد ساسانیان میرسد.
- وجه دیگر سده آن است که میگویند چون اولاد آدم به صد رسید و مصادف با دهم بهمن بود آن را سده نام نهادند و در آن شب آتش بازی کردند و کوههای آتش از هیمه و چوب برافروختند.
زهوشنگ ماند این سده یادگار بسی باد چون او دگر شهریار (فردوسی)
- بعضی جشن سده را به فریدون نسبت دادهاند:
سده جشن ملوک نامدار است - ز افریدون و از جم یادگار است (عنصری)
منوچهری میگوید :
آمد ای سید احرار شب جشن سده
شب جشن سده را حرمت بسیار بود
در این روز پارسیان جشن مفصلی برپا میکردند و آتش بسیار بر میافروختند و ملوک و سلاطین وقت مرغان و جانوران صحرایی را گرفته دستههای گیاه خشک بر پای آنان بسته و شعلهور میساختند و رهایشان میکردند تا آتش در همهی کوه و صحرا افتد و سده هر چه باشکوهتر و و سیعتر برگزار شود.