حسن هانیزاده، تحلیلگر مسائل بین الملل
سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران که در تمام دولتهای کاخ سفید چه جمهوریخواه و چه دموکرات پیگیری شده است، تضعیف توان نظامی و قدرت بازدارندگی ایران است.
سیاست کلان ایرانهراسی آمریکا در اصل ارتباطی به موضوع مذاکرات هستهای ایران و کشورهای پنج بهعلاوه یک نداشت، ولی روح این سیاست در جریان مذاکرات برجام جاری بود.
تا جایی که رییس جمهور پیشین آمریکا با استناد به همین سیاست و به همین علت توافق برجام را توافقی بد خواند و از آن خارج شد، زیرا به عقیده دونالد ترامپ برجام توان نظامی و نیروی بازدارندگی ایران را آن طور که آمریکا و غرب در نظر داشت، تضعیف نمیکرد.
در حقیقت دشمنی آمریکا با ایران و سیاستهایی که در قبال کشورمان دارد، از جمله تحریمها از همین نگاه نشات میگیرد. آمریکا با ایران قوی و دفاعی که قدرتی منطقهای به شمار میآید، کنار نمیآید.
دولت بایدن متوجه شد که با ادامه دادن به اقدامات حداکثری دولت پیشین علیه ایران و با ابزارهایی مثل تحریم نمیتوان ایران را تضعیف کرد. از این رو دستورالعملها در کاخ سفید تغییر کرد.
دولت سیزدهم مقابل سیاست ایران هراسی، برنامه شکستن حصارهای سیاسی در منطقه و بینالملل را به اجرا درآورده و تعاریف دیپلماتیک جدیدی از همگرایی در سیاست خارجی ایران دیده میشود. رویکرد جدید ایران نشان میدهد که تیم دیپلماسی تنها برجام و توافق با غرب را مد نظر قرار نداده است.
در این شرایط آمریکا در مقابل مذاکرات احیای برجام رفتار متناقضی در پیش گرفت. ایران در دور جدید مذاکرات شروط روشنی داشت. ایران اعلام کرده بود که برای یک توافق خوب در درجه اول باید تحریم علیه ایران برداشته شود.
در حقیقت ایران و آمریکا در تفاهم غیرمکتوب شکل جدیدی از توافق جامع را بحث میکنند و این تفاهم را میتوان مقدمهای برای توافقات جدید ایران و اروپا دانست.
اتحادیه اروپا هنوز تحت تاثیر اتفاقات ماه های گذشته در ایران است. فشاری که از طریق افکار عمومی، اپوزیسیون ایران و نمایندگان پارلمان های اروپا به دولت ها وارد شده است رهبران اروپایی را بر آن داشته که فعلا از هر گونه گفتوگو با ایران عقب بنشینند.