سالهاست اقتصاد دچار تورم مزمن شده است. هزینهسازی بدون آنکه منابع پایدار تعریف شود، مشکلساز شده است. مجلس با تصویب طرحهای پوپولیستی بار مالی میتراشد و بانکها با خلق نقدینگی بیضابطه و تسهیلات رانتی، پایه پولی را افزایش میدهند. نتیجه افزایش قیمت دلار، سکه، طلا و کوچک شدن سفره مردم است.
نکته قابل تأمل اینکه تورم فعلی بیش از آنکه «تحمیلی» یا صرفاً متأثر از تحریمها باشد، «خودساخته» است. بیانضباطی بودجهای، وابستگی بودجه به استقراض و چاپ پول، فرار از اصلاحات ساختاری و سیاست خارجی، عواملی هستند که تورم را مستمر کردهاند. وقتی درآمد ارزی با سیاست خارجی پرتنش و فیلترینگ تضعیف میشود، صادرات دیجیتال بسته میشود، سرمایهگذاری خارجی جذب نمیشود و هزینه مبادلات بالا میرود، خزانه خالی میشود و چاپ پول سادهترین راهکار میشود.
فیلترینگ یک مسئله فرهنگی است و یکی از ریشههای بحران اقتصادی است. محدودسازی اینترنت یعنی بستن هزاران کسبوکار آنلاین، قطع دسترسی بازار به اقتصاد جهانی، کاهش درآمد ارزی، خدمات نامناسب، بیکاری و فقر. این ضربه پنهان کمتر دیده میشود، اما در کمتر شدن درآمدها و کسری بودجه نقش موثر دارد.
افزایش قیمت دلار، طلا و سکه پدیدهای روانی یا سفتهبازی نیست؛ علامت هشدار اقتصاد بیثبات است. مردم به پول ملی اعتماد ندارند. طبیعی است که برای حفظ ارزش داراییهایشان به دلار و طلا پناه ببرند. تا زمانی که تورم مهار نشود، کسری بودجه کنترل نگردد، بانکها اصلاح نشوند و مناسبات خارجی عادی نشود، سقفی برای ارز و طلا قابلتصور نیست.
فرسایش طبقه متوسط، گسترش فقر، افت تولید و تشدید نابرابری در جریان است. تورم نهتنها قدرت خرید را میبلعد، بلکه امید اجتماعی را هم میخشکاند. جامعهای که هرروز برای تأمین نیازهای ابتداییاش میجنگد، نمیتواند به توسعه، مشارکت سیاسی و سرمایه اجتماعی فکر کند.
راه برونرفت از بحرانها، سیاسی است. توقف سیاست چاپ پول، انضباط بودجهای واقعی، شفافیت مالی بانکها، پایان دادن به فیلترینگ فلجکننده اقتصاد دیجیتال و عادیسازی روابط خارجی برای بازگشت درآمد ارزی پایدار ضروری است. تورم خودساخته را با شعار نمیتوان مهار کرد. مردم تاوان اشتباههایی را میدهند که ارتباط با سیاستگذار دارد، نه بازار و نه در خانههای این سرزمین.