ستاره صبح آنلاین، فائزه صدر: رضا مراد صحرایی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش روز گذشته با اخذ رای اعتماد از نمایندگان مجلس به عنوان هفدهمین وزیر آموزش و پرورش بعد از انقلاب انتخاب شد. ستاره صبح به این بهانه در گفت و گو با محمد رضا نیک نژاد، کارشناس حوزه آموزش و پرورش به بررسی چالش های پیش روی مراد صحرایی پرداخته که در ادامه می خوانید:
با توجه به انتخاب وزیر جدید آموزش و پرورش، اولویت های این وزارت در دوره جدید چه خواهد بود و می توان انتظار داشت چه مشکلاتی برطرف شود؟
مسائل آموزش و پرورش آن قدر زیاد هستند که اولویت بندی برای آن سخت است.
آموزش و پرورش از دهه ها قبل ناکارآمد بود و هست و به اهدافش نرسیده است.
پیامد نظام آموزش و پرورش ناکارآمد در نسلی کم مهارت، که مشکلات فردی و اجتماعی فراوانی دارد قابل مشاهده است.
این نسل نو مشکلات جدی در برقراری ارتباط اجتماعی دارد. نسل کنونی در رشد فردی و ذهنی دچار مشکل است.
وقتی از ناکارآمدی نظام آموزشی صحبت می کنیم یعنی وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش نتوانسته بچه های ایران را با فرهنگ ملی و مذهبی پرورش بدهد. آن پیوستگی اجتماعی که باید بین شهروندان وجود داشته باشد در بین نوجوانان و جوانان ما دیده نمی شود. یکی از مسائل معضل کنکور است. بعد از کنکور بیکاری را داریم. اگر چه کنکور و درس خواندن در دانشگاه و آن کاری که جوانان بعد از دانشگاه باید پیدا کنند، ارتباط مستقیمی با آموزش و پرورش ندارند اما آینده ای که جوان بعد از کنکور و دانشگاه دارد باعث شده که گریز از درس، کلاس و مدرسه در قشر دانش آموز زیاد شود. به ویژه بچه های متوسطه اول و دوم، اطرافیان خود و شرایط اقتصادی جامعه را می بینند و امیدی به درس و مدرسه ندارند. آموزش و پرورش نتوانسته از طریق مدرسه امید به آینده را ایجاد کند. آموزش این باور را تقویت می کند که از این مسیر به شغلی دست پیدا می کنند و حداقل هایی در زندگی خواهند داشت باشند.
بحران آموزش یک بحران جهانی است. ایران هم درگیر این بحران است. آموزش رسمی در جهان با ورود فضای مجازی دگرگون شد. ما آمادگی برای مقابله با این تحول نداشتیم. بچه ها در طول دو سال آموزش مجازی آموزش ضمنی در رابطه با فضای مجازی و فضای دیجیتال ندیدند و مسائل مرتبط با این حوزه در جامعه و برای مدارس و خانواده ها فرهنگ سازی نشد. چه مخالف و یا چه موافق این آموزه ها باشیم به هر حال چیرگی آن ها آن قدر گستردگی پیدا کرده که تقریبا تمام نوآموزان ما را تحت تاثیر قرار داده است. این بحرانی است که آموزش و پرورش باید در دوره مدیریتی آینده به فکر اش باشد.
اگر بخواهیم کارنامه آموزش و پرورش در دوره مدیریتی قبل را مرور کنیم. به نظر شما چه نکته ای برجسته است؟
شعار روز آموزش در 24 اسفند این بود که "ما چکار کنیم که آسیب های دوران کرونا را از بین ببریم یا کاهش بدهیم" اما متاسفانه این حوزه در ایران نه تنها مشکلات خود را حل نمی کند بلکه مشکلاتی جدید خلق می شوند.
آموزش و پرورش مسائل متفاوتی دارد چندی پیش موضوع مسمومیت ها را داشتیم که پیامد آن 3 الی 4 ماه اضطراب دانش آموزان و خانواده ها و مختل شدن روند آموزش در مدارس بود. تا امروز کسی این مساله را رمز گشایی و ریشه یابی نکرده و این احتمال وجود دارد که از مهر آینده باز هم آن داستان ادامه داشته باشد. گریزان بودن بچه ها از مدرسه در 7 الی 8 ماه گذشته مساله است. میل بچه ها به مدرسه کم شد و این بار والدین هم با عدم حضور بچه ها در مدرسه موافق بودند. در چنین شرایطی وظیفه آموزش و پرورش پیگیری بود که متاسفانه توضیح قانع کننده ای مبنی بر پیگیری و حل مساله از طرف این وزارت منتشر نشد.
نبود ثبات مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش محصول مشکلات است یا نگاه های سیاسی و جناحی چنین وضعیتی را بوجود می آورد؟
مسائل سیاسی و جناحی در بروز مشکلات تاثیر داشته و دارد.
یک دهه پیش به معلمان وعده ای داده شده بود و قرار بود رتبه بندی شوکی به حقوق معلمان وارد کند و آن شکاف دریافتی را پر کند. زمانی که رتبه بندی در اوایل همین دولت در حال بررسی بود می گفتند که می شود 8 تا 16 میلیون تومان به حقوق معلمان افزایش داد، در صورتی که امروز می بینیم معلم بین ۲ تا ۴ میلیون افزایش حقوق گرفته است. این رقم شکاف را پر نکرده است و به دلیل تورم چه بسا که این شکاف درآمدی بیشتر شده است که نارضایتی معلمان را در پی داشت چون چه در افزایش حقوقی که قرار بود داشته باشند و چه به لحاظ جایگاه و اعتباری که معلم داشت، برای این اقشار مساله آفرید.
به نظر می رسد حدود 70٪ معلمان از رتبه بندی ناراضی هستند، نه به دلیل افزایش حقوق ناچیز بلکه به دلیل اعتباری که از نظر جایگاه شغلی خود داشتند. به معلمی که رتبه خود را چهار می دانسته رتبه دو داده شده است. این رتبه بندی برای شخص معلم و جایگاه شغلی اش آزار دهنده شده است.
داستان کنار رفتن وزیر سابق هم از همین رتبه بندی ناشی شد. اختلاف آقای نوری با سازمان برنامه بودجه منجر به استعفای وزیر شد.
وزیر از طرف پرسنل تحت فشار بود از طرف دیگر سازمان برنامه و بودجه پول کمی را اختصاص داده بود که به هیچ عنوان نمی توانستند این بودجه را برای رتبه بندی اختصاص بدهند.
نوری هم مورد انتقاد بدنه آموزش و پرورش بود و هم وارد لج و لجبازی با سازمان برنامه و بودجه و آقای میرکاظمی شد که توان مقابله نداشت. مشکلات هنوز هم وجود دارد و گریبان گیر وزیر جدید خواهد شد.
مشکلات آموزش و پرورش بر روی هم انباشته شده اند و گسترش پیدا کرده اند. تغییر وزیر تاثیر چندانی در گره گشایی از مشکلات فرهنگیان ندارد. وزیری می آید که به دلیل مشکلات فراگیری که وجود دارد بعد از چند سال کاری از دستش بر نمی آید و منجر به استعفا می شود و می رود.