صبحانه را با همشیره صدیقه و آشیخمحمد [هاشمیان] و على پسرشان و دخترشان و دو سه نفر از خانوادههاى شهدا صرف كردیم. به آشیخمحمد گفتم، به حساب من یك ماه شهریه به طلاب رفسنجان بدهد. به مدرسه علمیه رفتیم. نوسازىكردهاند. قبل از انقلاب، زیادآنجا مىرفتم و خاطرات زیادى از آنجا دارم. براى طلبهها صحبتكردم و از آنها خواستم، شاكر نعمتهاى الهى باشند. وضع طلبههاى قبل از انقلاب را از فقر و مشكلات تبلیغ و ... برایشان توضیح دادم. آقاى [احمد]جنتى، [دبیر شوراینگهبان]آمد. با اظهارنگرانى شدید از وضعجارى و رشدافكار ضدولایتفقیه، از من خواست كه براى هدایت امور وارد میدان شوم. دربارة انتخابات خبرگان صحبت شد. از فشارهایى كه بر شوراى نگهبان وارد مىشود، نگران است و به این نتیجه رسیده كه تشویق دانشجویان به سیاسىشدن اشتباه بود و نیز نحوه ایجاد رقابت در انتخابات كه رهبرى داشتند.آقاى [ابراهیم] امینى از قم تلفنكرد و قرارشد جوابى به پیام آقاى [مهدی] كروبى داده شود كه در اعتراض به قانون انتخابات خبرگان داشته است.گفت، آیتالله منتظرى، هنوز با ملاقات موافقت نكرده. شب، در راه خانه، براىعیادت ازآقاى [محمدرضا] مهدوىكنى كه در اثر بیمارى قلبى بسترى است، به بیمارستان قلب رفتم. همسر و فرزند و دامادش هم بودند؛ حالشان بد نیست. خبر رسید آقاى [محمد] محمدیگیلانى هم سكتهكرده و در بیمارستان جماران بسترى شده است.