ستاره صبح آنلاین - سمیرا هوری- شاعر و پژوهشگر
رمان «نگهبان» اثر پیمان اسماعیلی در سال 1392 توسط نشر زاوش به چاپ رسید و با استقبال مخاطبان در مدت کوتاهی تجدید چاپ شد. این رمان طبیعت خشن و وحشتانگیز داستانهای کوتاه اسماعیلی را در خود دارد که شخصیتهای قصه را به جدال با خود وامیدارد. نویسنده در این اثر، درونمایههای متعددی را آمیخته با اسطوره ارائه داده است. اسطورههای ادبی، بخش مهمی از فرهنگ و باورهای کهن یک ملت را تشکیل میدهند. اسطوره کیومرث یکی از اسطورههای بسیار قدیمی زبان فارسی است که در «اوستا» و «شاهنامه فردوسی» با تفاوتهایی روایت شده است.
رمان نگهبان داستان مردی به نام سیامک است که در بیابان به کاشت لولههای نفتی مشغول است. او قتل غیرعمدی را مرتکب میشود و در پی آن به کوهستانی مرزی میگریزد تا به کمک قاچاقچی انسان از کشور خارج شود، اما از فردی که قرار است او را از کشور خارج کند، خبری نمیشود. سیامک ماهها در آن کوهستان سرد و خطرناک آواره میماند. رمان نگهبان با اسطوره کیومرث ارتباط دارد. روایت این اسطوره در شاهنامه فردوسی با اوستا تفاوتهایی دارد و در رمان نگهبان هر دو نوع روایت این اسطوره به کار گرفته شده است. اینک به تقابلهای میان رمان نگهبان و اسطوره کیومرث میپردازیم:
• داستان شاهان در شاهنامه فردوسی با داستان کیومرث آغاز میشود. کیومرث نخستین پادشاه جهان است که آیین سروری را بنیان مینهد. رمان نگهبان نیز با شخصیت کیومرث آغاز میشود، اما نه با آفرینش یا پادشاهی او، بلکه مرگ وی و خواب سیامک شروع کننده داستان است.
• در شاهنامه فردوسی، سیامک پسر کیومرث است. در رمان نگهبان نیز نام پدر سیامک، کیومرث است. جز این، در شاهنامه فردوسی نام پسر سیامک، هوشنگ است. در رمان نگهبان هم نام واقعی رازان –پسربچهای که پس از مرگ پدرش، سیامک همچون پدر از او مراقبت میکند- هوشنگ است.
• در شاهنامه فردوسی، سیامک پیش از پدرش کیومرث میمیرد؛ اما در رمان نگهبان، کیومرث زودتر از پسرش مرده است. در صحنه تصادف کیومرث، خوانش اوستایی اسطوره کیومرث بیشتر خودنمایی میکند. در این داستان، کیومرث با کامیونی تصادف میکند که بر روی آن نام «ارزور» نوشته شده است. ارزور نام کوهی اساطیری است که گردنه و قله آن جای گرد آمدن دیوان خوانده شده است. در مینوی خرد، ارزور نام دیوی است که به دست کیومرث کشته میشود. در رمان نگهبان هم راننده کامیون اگرچه موجب کشته شدن کیومرث میگردد، اما خود در این تصادف جان میبازد. او شبیه به دیو توصیف میشود. همچنین در تصادف کیومرث و کامیون، گاوی هم کشته میشود. جسد این گاو در کنار جنازه کیومرث، یادآور گاوی است که در اوستا به همراه کیومرث از نخستین آفریدههای خداوند است.
• در شاهنامه فردوسی، دشمن سیامک به گرگ تشبیه شده است. در رمان نگهبان نیز سیامک بارها با گرگهای کوهستان درگیر میشود و درنهایت برای نجات جان رازان، در پیکار با گرگها جان میدهد.
• در شاهنامه فردوسی تمام حیوانات دنیا در برابر کیومرث سر تعظیم فرود میآورند و نزد او احساس امنیت و آرامش دارند. در رمان نگهبان، کیومرث شکارچی بسیار ماهری است که بهخوبی میداند چگونه حیوانات را اهلی خویش نماید و شکار کند.
• در شاهنامه فردوسی، اهریمنی که سیامک به دست او کشته میشود «خزوران» نام دارد. در رمان نگهبان نیز نام سردسته گرگهایی که سیامک با آنها در جدال است و درنهایت توسط آنها از بین میرود، خزوران است.
• بهعنوان مورد آخر، باید گفت که در اوستا در مورد نسلی که از کیومرث بر روی زمین به وجود میآید، این چنین توضیح داده شده است: «در هنگام مرگ از صلب او [کیومرث] نطفهای خارج شده و در جوف خاک محفوظ بماند. پس از 40 سال از آن نطفه، گیاهی به شکل دو شاخه ریباس بههمپیچیده در مهرماه و مهرروز از زمین بروییدند. پسازآن، از شکل نباتی بهصورت دو انسان تبدیل یافتند که در قامت و چهره شبیه به یکدیگر بودند.»
مصداق این ادامه نسل از نطفه کیومرث را در پایان رمان نگهبان در خواب سیامک اینگونه میخوانیم:
«چیزی که (سیامک) یادش بود ردی بود که تن کیومرث روی خاکهای کنار جاده انداخته بود. ردی که خونی بود و خون تازه بود. کمی بعد، گیاهی دید شکل ریواس که از خاک جوانه زد، رشد کرد و دو شاخه شد. ریواس تازه بود و دو شاخهاش درست مثل هم در باد پیچوتاب میخوردند و شکل عوض میکردند.»