ستاره صبح آنلاین-افغانستان کشوری پهناور و کوهستانی است و قومیتهای مختلف در آن زندگی میکنند. تکهتکه بودن قومیتها در افغانستان به بیثباتی در این کشور حدوداً ۳۸ میلیون نفری کمک میکند، زیرا در این کشور هیچیک از قومیتها بهتنهایی دارای اکثریت مطلق نیست. پشتوها با 32 تا 38 درصد، هزارهها (شیعیان) با 10 تا 19 درصد و ازبکها با 10 درصد، جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. از میان دیگر اقوام افغانستان که بیشتر از بقیه در حاشیه هستند میتوان به ترکمنها، قرقیزها، قزاقها، بلوچها و نورستانیها اشاره کرد.
زبان 77 درصد مردم افغانستان فارسی دری است که نشان از عمق نفوذ فرهنگ و ادب ایران در این کشور است. پشتوها که اکثریت قومی این کشور را تشکیل میدهند، همواره حاکم مطلق افغانستان بوده و هستند. طالبان که پرورشیافته مدارس دینی پاکستان و عربستان هستند اکنون با کارنامه سیاه 25 ساله خود سرنوشت مردم بیگناه و فقیر افغانستان را در دست گرفته و تمام دستاوردهای دموکراتیک که مردم افغانستان بهویژه زنان در 20 سال گذشته کسب کردهاند را در معرض تهدید و نابودی قرار دادهاند. ملاهای طالبان دشمن شیعیان و فرهنگ و زبان ایرانی بوده و هستند و تاکنون بسیاری از هزارهها را کشتهاند. علاوه بر این، طالبان در کارنامه خود حمله به مدرسه دخترانه سیدالشهدا و قتلعام 85 دانشآموز بیگناه، حمله به مراسمهای عروسی و قتلعام عروس و داماد و سایر افراد، حمله به زایشگاهها و قتلعام نوزادان و مادران، حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف و به شهادت رساندن 8 دیپلمات و 1 خبرنگار ایرانی و ... را دارد. همچنین طالبان در طول دو دهه گذشته حدود 600 نفر را در افغانستان به ظن رابطه با ایران به قتل رسانده و گفتنیهای دیگر.
پرسش این است که چنین گروهی با کارنامهای که بخشی از آن بیان شد چگونه میتواند «تغییر ماهیت» و «تغییر رفتار» داده باشد؟ عدهای در کشور از سال گذشته تاکنون میپندارند که طالبان تغییر کردهاند و بدتر اینکه عدهای درصدد تطهیر این گروه خشن و آدم کش برآمدهاند و مهمتر اینکه در برداشت غلط «میگویند» و «میپندارند» که طالبان میتواند دولت «فراگیر» تشکیل دهد! اما لازم به یادآوری است که «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
طالبان قدری هوشمند، زیرک و پیچیده شده نه اینکه تغییر کرده است. نویسنده به دلیل اصالت خراسانی و اینکه در دهه نخست انقلاب و در دولت مهندس موسوی که مرحوم سید علیاکبر محتشمیپور وزیر کشور بود، معاون سیاسی و امنیتی استانداری خراسان بزرگ بود و سپس نماینده مشهد شد، اطلاعات عمیق درباره گذشته و حال افغانستان دارد. افغانستان بهویژه شهر هرات تا سال 1235 قلمرو ایران به شمار میرفت و اکنون نام خانوادگی هراتی و هروی در خراسان بهویژه مشهد فراوان است. پیشازاین یک نماینده به نام هراتی به مجلس راه یافت، در مجلس ششم نیز یکی از نمایندگان مشهد، تبار افغانستانی داشت و در دوره کنونی نیز یکی از نمایندگان مشهد تبار افغانستانی دارد. مهمتر اینکه طاهر احمدزاده هروی که از مبارزین ملی و خراسانی بود، اصل و نصبش هراتی بود. در دهه اول انقلاب، افغانها از جور و ستم کمونیستهای حاکم در کابل که دستنشانده روسیه بودند به ایران پناه آوردند، بهگونهای که شهرکهایی مثل گل شهر و قلعه ساختمان در حاشیه مشهد کابلستان نامیده میشد؛ اکنون نیز افغانها از جور و ستم تروریستهای طالبان که دستپرورده آمریکا، عربستان، قطر، پاکستان و اسرائیل هستند به ایران پناه آوردهاند. به عقیده نویسنده ایران به پنج دلیل در ارتباط با افغانستان دچار خطا و اشتباه شده است:
1-برداشت غلط از ذات و ماهیت طالبان و اینکه آنها تغییر کردهاند.
2-عدمحمایت از احمد مسعود، فرمانده دره پنجشیر و رهبر جدید مقاومت ملی که این اشتباه قابل جبران نیست یا جبران آن دشوار است.
3-عدم تأکید ایران بر حقوق فارسیزبانها و اینکه ایران در صورتی با طالبان تعامل میکند که حقوق 77 درصد فارسیزبانها تأمین شود.
4- عدمحمایت لازم از هزارهها (شیعیان) که پیشازاین از طالبان ضربه خورده بودند.
5-ازآنجاکه تحلیل این بود که دیر یا زود دولت اشرف غنی سقوط و طالبان قدرت را در دست خواهند گرفت، لازم بود ایران با نظامیان و همچنین نیروهای احمد مسعود تماس برقرار کرده و از آنها میخواست تا با سلاحهایشان (مشابه زمانی که هواپیماهای عراقی به ایران آمدند) به ایران پناه آوردند تا این نیروها و سلاحهایشان یک اهرم فشار در دست ایران علیه طالبان باشد.
نگارنده بر این باور است که حاکم شدن طالبان برای امنیت ملی ایران بسیار خطرناک است و ازآنجاکه عبدالحمید مولوی که طرفداران زیادی در سیستان و بلوچستان دارد به حمایت از این گروه برخاسته است، قدرت گرفتن طالبان به لحاظ دینی نیز به ضرر ایران است. بدتر اینکه شواهد و قرائن نشان میدهد که آمریکا، عربستان، پاکستان، قطر و اسرائیل پشتصحنه طالبان بوده و هستند تا یک دولت سنی قدرتمند در کابل شکل بگیرد و برای ایران شاخ شود. یکی از دلایل این ادعا این است که قطر دو سال میزبان طالبان در دوحه بود و علاوه بر اینکه هزینه اقامت آنها را در یک هتل لوکس پرداخت میکرد، ماهیانه به ذبیحالله مجاهد سخنگوی طالبان 50 هزار دلار و به مابقی تیم مذاکرهکننده 14 هزار دلار پرداخت میکرد و سرانجام هم رهبران طالبان با یک هواپیمای نظامی از دوحه به کابل رفتند.