ستاره صبح- به نظر شما دستاوردهایی انقلاب اسلامی و به تبع آن جمهوری اسلامی در رابطه با مشارکت زنان در عرصه سیاسی به عنوان «انتخاب شونده» چیست؟
«انتخاب شدن» و «انتخاب کردن» بخشی از رفتار مشارکتی شهروندان در حوزه سیاست است که میزان آن ارتباط مستقیم با توسعه هر جامعهای دارد. سالهاست عزم و اراده لازم جهانی برای افزایش مشارکت زنان در برعهده گرفتن سهم مناسبی از قدرت در حوزههای مختلف تصمیمسازی و تصمیمگیری شکل گرفته و کشورها با سازوکارهای گوناگونی مسیر رسیدن به این هدف را دنبال کرده و میکنند. در ایران پیش از انقلاب، رژیم پهلوی در چهارچوب یک مدل غربی مشارکت سیاسی زنان را گسترش داد که بیشتر جنبهای نمایشی داشت، اما با این حال فرصتهایی برای زنان ایرانی در عرصههای گوناگون فراهم شد. پس از انقلاب و بر اساس دیدگاههای امام این انتظار به وجود آمد تا بر پایه ارزشهای دینی زمینه برای مشارکت سیاسی زنان فراهم شود. به ویژه با توجه به نقشی که زنان در انقلاب اسلامی و پیروزی آن ایفا کردند این انتظار در میان زنان ایرانی گسترش پیدا کرد، اما آنچه در طول سالهای گذشته شکل گرفت بیشتر در سطح مشارکت سیاسیِ تودهای بوده و زنان صرفا به عنوان «رأی دهنده» به ساخت قدرت شکل دادند. متأسفانه عدم برخورداری زنان از قدرت اقتصادی و اجتماعی مناسب موجب شد تا این بخش مهم از جامعه از ایفای نقش در عرصه مشارکت سیاسی به عنوان حوزهای که انتخاب شدن زنان در پستهای مختلف انتخابی شکل گیرد توفیق چندانی به دست نیاوردند. البته متناسب با تحولات کشور در نیمه دهه هفتاد و هشتاد و در دوره اصلاحات شاهد رشد فزاینده مشارکت زنان در کشور بودیم، به گونهای که سهم زنان در حوزههای مختلف قدرت به شکل چشم گیری افزایش یافت، اما این سهم به هیچوجه با نقش نفوذ زنان در شکل دادن به ساخت قدرت متناسب نبود و متاسفانه پس از پایان دوران اصلاحات شاهد کاهش حضور زنان در عرصههای قدرت بودیم؛ به گونهای که حضور زنان حتی در مجلس قانونگذاری هم به شکلی نمایشی تبدیل شد. پس از سال 1392 و انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور، تحرکی در این زمینه صورت گرفت که امید به دگرگونی در موقعیت زنان و به دست آوردن سهم مناسب آنان از قدرت یا به گونهای قرار گرفتن در جایگاه مناسب انتخاب شدن توسط مردم را افزایش داد که تا اندازه ای در انتخابات مجلس دهم این تحول آشکار شد.
به نظر شما مشارکت زنان در عرصههای سیاسی و مدیریتی چه ثمراتی به دنبال خواهد داشت؟
آنچه اشاره کردم بیشتر بر انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری متمرکز بود. متأسفانه هنوز فرصتی به زنان برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری داده نشده؛ چراکه هیچ یک از روسای جمهوری ما از زنان برای حضور در پستهای عالی قدرت حمایتهای لازم را انجام ندادهاند، اما باید به این نکته اشاره کرد که درباره شوراها وضعیت متفاوتی را شاهدیم. با اینکه همین محدودیتها و نارساییها در حوزه شوراها وجود دارد، اما به دلیل تمرکز زنان بر حوزههای اجتماعی، فرهنگی و مسائل رفاهی حتی در دورافتادهترین نقاط کشور و مناطق کمتر توسعه یافته با حضور اثرگذار زنان در شوراهای شهر و روستاها روبرو بودهایم. پاکدستی زنان و قانونمندی و پرهیز از بازیهای قدرت سبب افزایش اعتماد عمومی نسبت به آنها شده است. البته این ویژگی خاص جامعه ما نیست و کمابیش در تمام کشورهای جهان شوراهای محلی و حوزههای مدیریتی شهری عرصههای گسترده و بهتری برای حضور زنان هستند. این حضور و تلاش زنان و سازندگی و تمرکز آنان بر حوزههای رفاهی، اجتماعی، فرهنگی، شهروندی و مبارزه آنان با رانت خواری باعث شده تا اعتماد بیشتری نسبت به فعالیت آنها به وجود آید و سهم بیشتری در انتخابات شوراها بدست آورند. تجربه نشان داده هرچه تعداد زنان در ساختار قدرت افزایش پیدا کند، میزان رانت خواری، سوءاستفاده و فساد کاهش مییابد. شاید همین انگیزه سبب اقبال بیشتر مردم به حضور زنان در شوراهای مختلف بوده است. حس مادرانه، زنانگی، تعهدات و مسئولیتهای زنان در ایفای وظایف محوله باعث شده تا حضور زنان در شوراها به هدف مندی و کارآمدی این نهادها کمک کند که این شرایط بهتر برای تأمین خواستهها و مطالبات مردم فراهم خواهد کرد. تجربه شوراها در شهرهای مختلف کشور باعث شده تا زنان از اقبال بیشتری برای حضور در این نهاد برخوردار شوند و حتی سبب شده تا احزاب و جریانهای سیاسی بر رأیآوری زنان به طور جدی توجه کنند. برای نمونه میتوان به اصلاح طلبان اشاره داشت که در انتخابات مجلس سهم 30 درصدی زنان را مورد توجه قرار دادند. این اتفاق نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای مختلف جهان از سوی مردم مورد توجه قرار گرفته؛ چراکه هر فضایی که زنان در آن حضور دارند، فساد و رانت کمتری در آن نهاد دیده شده است.