نویسنده: آنا کیسی، رماننویس آمریکایی
مترجم: فرزام کریمی
ستاره صبح- «جین آستین» نویسنده انگلیسی، 16 دسامبر سال ۱۷۷۵ به دنیا آمد. آثار او ادبیات غرب را بسیار مورد تأثیر قرار داده و میدهد. شناخت آستین از زندگی زنان و مهارتش در گوشه و کنایهها، او را به یکی از مشهورترین رماننویسان عصر خودش تبدیل کرد. او از سال ۱۸۱۱ تا ۱۸۱۶، با نگارش چهار رمان «عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «منسفیلد پارک» و «اما» اعتبار یک نویسنده شناختهشده را به دست آورد. متن پیش رو پیرامون رمان «منسفیلد پارک» است. «منسفیلد پارک» در سال 1814 چاپ شد و به خاطر شهرتی که جین آستین قبلاً با انتشار 2 کتاب «عقل و احساس» و «غرور و تعصب» پیداکرده بود، بهسرعت به فروش رفت. بسیاری از منتقدان، منسفیلد پارک را متفاوت با سایر آثار جین آستین دانستهاند. این کتاب از کتابهای دیگر آستین مدرنتر است. در این رمان، آدابورسوم و مراودههای اجتماعی در بسیاری از موارد با اصول اخلاقی در تعارض قرار میگیرند. آدمها هم در این رمان 2 دستهاند؛ دستهای از امیال و خواستههایشان تبعیت میکنند و دستهای دیگر به وظایف خود پایبند میمانند. شاید این خصوصیت دوران معاصر باشد که آدمها را در مقابل چنین تقابلی قرار میدهد. جین آستین در این کتاب نشان میدهد که میان آنچه میخواهیم انجام دهیم و آنچه باید انجام دهیم چه تفاوتهایی وجود دارد. در ادامه نقطهنظرهای «آنا کیسی» رماننویس سرشناس آمریکایی را درباره رمان «منسفیلد پارک» میخوانید.
بیشک رمان «منسفیلد پارک» ازجمله رمانهایی بوده است که هیچگاه نتوانستم آن را کنار بگذارم و حتی بعد از اتمام مطالعهاش هیچگاه آنچه در طول این رمان رخداده است از خاطرم محو نشد. خط روایی این رمان، نمایش تعارض در بنیان خانواده است. این رمان سرگذشت پرفرازونشیب دختری حساس، خوشقلب و محجوب است که شاهد ماجراها، دسیسهها و عشقهای آدمهای دوروبر خود میشود و در گرداب حوادث، احساساتش را مهار میکند. اتفاقهای غیرمنتظره او را به کام خود میکشند، اما فانی نمیخواهد تسلیم بدیهای زمانه شود و همچنان بر ارزشها پافشاری میکند.
یکی از شخصیتهای رمان یعنی «سر تامس برترام» عموی فانی براى کمک به زن برادرش که دچار تنگدستی شده، فانى را نزد خود میآورد و فانی در کنار فرزندان سرتامس برترام، ادموند، مارى و جولى بالیده میشود. فانى برای جبران غم و اندوه ناشی از دوری از خانوادهاش خیلى زود دلبستهی دومین پسرعمویش میشود. سالها بهسرعت سپرى میشوند و وضعیت مالى سر برترام دیگر ثبات سابق را ندارد و به همین خاطر مجبورمى شود براى کار مدتى طولانى به هند سفر کند. در غیاب وی مارى با آقاى راشوورث نامزد مىشود که جوانى ثروتمند و درعینحال لاابالی است و در حوالى منسفیلد (محل زندگى خانواده برترام) صاحبملکی است. در همین زمان خواهرزن و برادرزن کشیش محل یعنی مرى و هنرى کرافورد نزد این خانواده مىآیند و ادموند شیفته مرى میشود.
فانى که پس از گذر سالها عشق و علاقهاش به پسرعمویش عمیقتر شده است، با پی بردن به شیفتگی ادموند بسیار اندوهگین میشود و دراینبین دخترعموی فانی یعنی ماری رابطهاش را با هنری کرافورد آغاز میکند. با بازگشت سر تامس برترام اوضاع تا حدودی سامان مییابد. مارى با نامزدش راشوورث ازدواج میکند و هنرى که پس از مدتى غیبت به دهکده بازگشته است، توجهش معطوف به فانى میشود و از او تقاضاى ازدواج میکند، اما فانى با توجه به مخالفت عمویش دست رد به سینهاش میزند.
پسازآن سیر روایی داستان سرعت بیشتری به خویش میگیرد و درنهایت دو دختر سرتامس فرجام بدی را تجربه میکنند؛ مارى با هنرى فرار میکند و جولى همراه عاشقى ناپخته به نام آقاى ییتس خانه را ترک میکند. دراینبین رفتار خودخواهانه مرى کرافورد چشمان ادموند پسرعموی فانی را باز میکند و باعث میشود که ادموند بهاشتباه خود پى ببرد و از عشق کورکورانهاش دست بکشد و آرامش را در کنار فانى دخترعموی نجیبش بیابد و با او ازدواج کند.
یکی از نکاتی که در این رمان به چشم میخورد، تیزهوشی جین آستن در بهکارگیری شخصیتهای رمانش و جایگاه طبقاتی آنهاست. به لحاظ جایگاه طبقاتی از طبقات فقیر تا ثروتمند جامعه در رمانهای او حضور دارند؛ اما آنچه در این اثر حائز اهمیت است تأکید بر اهمیت روابط و درعینحال نقش محل تولد، ازدواج، فرهنگ خانوادگی و شخصیت افراد است. هرچند که عواملی نظیر حماقت، خودپسندی و جهالت همیشه سبب خلق رخدادهای این قصه میشوند.
«منسفیلد پارک» برخلاف بسیاری از آثار کلاسیک نهتنها به سمتوسوی قهرمان سازی و قهرمانپروری حرکت نمیکند، بلکه بهوضوح میتوان ازهمپاشیدگی آمیخته با وهم و ترس را در آن رؤیت کرد. اگر به تحلیل شخصیتها در این اثر توجه کنیم بهواقع میتوان شخصیت ساده و تکبعدی فانی را بسان برهای دانست که در میان گرگها زیست میکند. همچنین میتوان دلگیری او را بهنوعی اعتراض صلحآمیز تشبیه کرد که گویی فانی سعی میکند در عین قدرتمندی بدون توسل به خشونت راهش را طی کند و درنهایت او در مقابل عشق موضع سرسختانهای نمیگیرد و در مقابل بازگشت معشوقهاش سرسختانه بر روی موضع قبلیاش ایستادگی نمیکند و ادموند پشیمان از گذشتهاش را بی سرزنش در نزد خود میپذیرد. این همان نکتهای است که میتواند ما را به تأمل وادارد. پرسش این است که آیا میتوان با مقاومت صلحطلبانه در جهان امروز زیست کرد؟ آیا هیچ نیروی بدخواهانه و انرژی منفی در اطراف ما وجود ندارد؟ آیا 200 سال آینده چنین مضمونی را به فرار از حقیقت و نوعی وارونه جلوه دادن حقیقت تعبیر نخواهند کرد؟ پاسخ این پرسشها هر آنچه باشد بیشک منسفیلد پارک را میتوان به علت ترکیب نشانههای مدرنیته با رمانی کلاسیک یکی از متفاوتترین رمانها در عصر خویش و در میان آثار آستن برشمرد.