ستاره صبح-تقرب ادیان گوناگونی که در ایران زندگی میکنند به فرهنگ ایرانی و تجلی نکاتی که اشتراکات دینی آنها را به کشور ایران جلوهگر میکند از ویژگیهای حائز اهمیت است که بسیار منفعل مانده و متأسفانه گاهی اتفاقاتی رخ میدهد که باعث دور شدن آنها از سرزمین خویش و هجرت از سرزمین مادریشان به کشورهای دیگر می شود. گروهی از ایرانیان که به کیش مسیح هستند اشتراکات فرهنگی و تاریخی بسیاری با سرزمین ایران دارند و تجلی شخصیتهای ایرانی در جشن شب سال نوی ایشان (یکی از جشنهای مهم آیینی مسیحیان) یکی از راهکارهای تعلقخاطر ایشان به سرزمین ایران خواهد بود. در انجیل متی باب 2 آیات 1 تا 12 چنین میخوانیم: «و چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه، در بیت لحم یهودیه تولد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده، گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است، زیرا که ستاره او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم.» اما هیرودیس پادشاه چون این را شنید، مضطرب شد و تمام اورشلیم با وی. پس همه رؤسای کَهَنه و کاتبان قوم را جمع کرده و از ایشان پرسید که مسیح کجا باید متولد شود؟ بدو گفتند: «در بیت لحم یهودیه»، زیرا که از نبی چنین مکتوب است: «و تو ای بیت لحم، در زمین یهودا از سایر سرداران یهودا هرگز کوچکتر نیستی، زیرا که از تو پیشوایی به ظهور خواهد آمد که قوم من اسرائیل را رعایت خواهد کرد.» آنگاه هیرودیس مجوسیان را در خلوت خوانده، وقت ظهور ستاره را از ایشان تحقیق کرد. پس ایشان را به بیت لحم روانه کرده و گفت: «بروید و از احوال آن طفل به تدقیق تفحّص کنید و چون یافتید مرا خبر دهید تا من نیز آمده و او را پرستش کنم. چون سخن پادشاه را شنیدند، روانه شدند که ناگاه آن ستارهای که در مشرق دیده بودند، پیش روی ایشان میرفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد؛ و چون ستاره را دیدند، بینهایت شاد و خوشحال گشتند و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده و او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده و هدایای طلا و کُندر و مرّ به وی گذرانیدند؛ چون در خواب وحی بدیشان در رسید که به نزد هیرودیس بازگشت نکنند، پس از راه دیگر به وطن خویش مراجعت کردند.» قرنها بعد، ماركوپولو ادعا میكند كه گور این 3 نفر را در ساوه دیده است كه «هنوز میتوان سه اسكلت را با موها و ریشهایشان كه باقیمانده است دید. نام این سه نفر بالتازار، گاسپار و ملكیور بوده است.» در سنتهای كلیسای غرب عبارت «مجوسیای چند» را به قرینه «هدایای سهگانه: طلا، كندر و مر» سه نفر میدانند. هنوز تا سده هشتم میلادی نامی به این 3 نفر داده نشده بود. هرچند در سنت كلیسای غربی، نام این 3 نفر را بالتازار، گاسپار و ملكیور نامیده و بالتازار پادشاه عرب، ملكیور پادشاه پارس و گاسپار پادشاه هند به شمار رفتهاند، اما در اسناد شرقی و سریانی به نامهای ایرانی لرونداد، گشنسب و هرمزد نامیده شدهاند. «بدا» كشیش انگلیسی این 3 نفر را نماینده سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا میدانست و از آن زمان تصویرگران كلیسایی ایشان را بهصورت سفیدپوست (اروپایی)، رنگینپوست (آسیایی) و سیاهپوست (آفریقایی) ترسیم کردهاند، البته در اسناد تصویری (موزاییک، نقش برجسته، مجسمه، كارهای چوبی، نقاشیهای دیواری و نسخ خطی) چهره آنان همیشه سفید و ایرانی است. این افراد ظاهراً به سرزمین خود بازگشتهاند، اما شایعاتی هم در مورد شهید شدن این افراد توسط نیروهای هرود وجود داشت. اینان نخستین شهیدان مسیحی محسوب میشوند. امروزه مزار آنان (مزار سه شاه) در كلیسای جامع كلن آلمان، زیارتگاه مسیحیان جهان است و کهنترین ارتباط بین دو ملت (ایران و آلمان) را نشان میدهد. قرائن فراوانی در اثبات ایرانی بودن این افراد وجود دارد. این واقعه نشان میدهد كه فرزانگان حقیقتپرست ایرانی، پیش از ظهور مسیحیت و مسیحیان، به دنبال نور هدایت عیسی تا فلسطین رفته و نخستین كسانی بودند كه مسیحیت او را تأیید كرده و تولد او را به مادرش تبریک گفتند. آنها همچنین نخستین كسانی بودند كه هدایایی به او اهدا كردند و شاید نخستین كسانی بودند كه درراه او شهید شدند. كودكان مسیحی كاتولیک و ارتدكس در آستانه هرسال نوی مسیحی، در انتظار فرزانگان ایرانی هستند تا همانگونه كه به مسیح هدایای ارزشمند دادند به آنان نیز هدایای عید سال نو را برسانند و در شب عید سال نو در همین خیال میخوابند. متأسفانه به دلیل تسلط نظام تبلیغاتی انگلوساكسونی پروتستان و انگلیسیزبان، پاپانوئل نوردیک، جای فرزانگان ایرانی را گرفته است؛ پیرمردی كه با لباس گرم و سوار بر سورتمه گوزنكش از سرزمینهای برفی و كاج آلود شمال اروپا میآید تا هدایای سال نو را به كودكان مسیحی بدهد. افسوس كه جای این سنت ایرانی تأییدشده درانجیل متی حتی در میان مسیحیان ایرانی خالی است.