ارزیابی شده از پاسخ سریع لاریجانی به خبر تسنیم برای حضور در انتخابات مجلس چیست؟
واقعیت این است که عرصه سیاست در ایران شفاف نیست.آنچه که بیش از هرچیز شفافیت را به دنبال دارد قانون است.در شرایطی که قانون به رقابت سیاسی نوعی شفافیت و پایداری نمی بخشد عملا عرصه برای موج سواران سیاسی فراهم می شود.
یعنی افرادی که بسته به اقتضاعات جامعه خود را با مطالبات مردم هماهنگ می کنند و مناصب سیاسی را تصاحب می کنند.وقتی هم که عملکرد خوبی ارائه نمی دهند تلاش می کنند شرایط تازه و جدیدی به وجود آورند.
جریان حاکم بر دولت و مجلس دو مسئولیت مهم دارد.مسئولیت اول آنها در قبال مشارکت سیاسی مردم است.بخشی از یاس و تردیدی که در جامعه وجود داشت، ناشی از عمل نکردن روحانی به بخشی از تعهداتش بود و اما بخش عمده ی دیگری از نا امیدی موجود ناشی از عدم تحقق وعده های نمایندگان فعلی مجلس و رئیس جمهور است.
بنابراین دولت و مجلس کنونی وظیفه ایجاد مشارکت سیاسی را دارند.نا امیدی کنونی در جامعه ناشی از یکپارچگی قدرت است که اصل نظارت را کم رنگ کرد و تعهدات متقابل دولت و مجلس را گفتار «تبانی» کرد.
کسانی که تا دیروز مدعی بودند امروز با گرفتن مسئولیت ادعاهایشان نتیجه ای به دنبال نداشت.اکنون بار اصلی این مشکلات بر دوش مردم است.
اخبار به مردم می رسد که بخشی از مدعیان دیروز چگونه امروز به رانت روی آورده اند.نمونه بارز این رانت ها واگذاری خودروهای شاسی بلند است.
در سالی که به نام مهار تورم نامگذاری شده تورم به ارقامی کم سابقه که رکورد محسوب می شود رسیده است.
در عرصه سیاست خارجی هم ایران کشوری است که بخش عمده ای از فرصت ها را از دست داده است.
در چنین شرایطی به نظر بنده یک جنگ زرگری در دولت و مجلس شکل گرفته است.این جنگ زرگری ایجاد یک رقابت تازه برای کشاندن مردم به پای صندوق رای است.
به نظر بنده جناح های سیاسی کلاهبردارترین کلاهبرداران دنیای امروز هستند.زیرا جناح سیاسی برخلاف احزاب سیاسی هر دوره ای با یک نام می آید همانطور که کلاه برداران با چند نام چند معامله انجام می دهند.
اکنون در زمان انتخابات به دنبال یار گیری تازه هستند.جالب این است که در سال آخر مجلس روابط مجلس با دولت وارد فاز تازه ای می شود. نمایندگان تازه یادشان می افتد که پنج ابزار نظارتی دارند که می توانند از آنها استفاده کنند.
در این شرایط به جای آنکه افراد به عرصه انتخابات دعوت شوند موضوع در قالب خبر منتشر می شود.به عبارتی برخی به دنبال این هستند که به گونه ای کاذب فضای انتخابات را داغ کنند.گمانه زنی ها و دعوت های رسانه ای صورت می گیرد، این توهین به کسانی است که مورد بغض قرار گرفته اند.البته آقای لاریجانی مورد بغض قرار نگرفت و دیگران زیادی هستند که مورد بغض قرار گرفتند.
مظلوم ترین این افراد کسانی هستند که تریبون در اختیار ندارند تا بگویند چگونه به آنها ظلم شده و مورد بغض قرار گرفته شده اند.
بنده معتقدم دو موضع مهم در طول یک هفته اخیر از دو سیاستمدار بزرگ داشته ایم.روحانی اعلام کرد که من در حال انعقاد قرارداد بودم و با مانع داخلی رو به رو شدم.یا اقای لاریجانی که مطرح کرد ملک را چاره ای دیگر نیاز است.بنده معتقدم هر دوی این آقایان در شکل گیری شرایط کنونی بی تقصیر نیستند.
روحانی وعده های زیادی داد که به آنها عمل نکرد.او در زمان دولتش دچار محافظه کاری شد.اگر رئیس جمهوری که ریاست شورای عالی امنیت ملی را دارد و دولت او اکثریت شورا را شکل می دهد، به این نتیجه برسد که یک توافق به سود منافع ملی کشور است و این توافق را انعقاد نکند مسئول اصلی خود اوست.بخشی از تاوانی که جامعه پرداخت کرد حاصل محافظه کاری روحانی در دوران مسئولیتش است.
لاریجانی هم در دوران ریاستش بر مجلس دچار محافظه کاری شد و در بزنگاه ها سکوت کرد و مانع شکل گیری سیاست های نظارتی در مجلس شد. زمانی صدای لاریجانی درآمد که خودش قربانی شد.
اگر درطول چند دهه اخیر سیاستمداران دچار محافظه کاری نمی شدند و در حوزه مسئولیتشان به وظیفه خود عمل می کردند امروز جامعه دچار این یاس و نا امیدی نمی شد.
اما بنده معتقدم در شرایط کنونی به رغم اینکه نقدهای جدی به علی لاریجانی دارم اما با این سخنان ایشان موافق هستم که سیاست دیگری نیاز است.
دیگر نمی شود جامعه را با جنگ زرگری به مشارکت واداشت.بلکه باید یک کار اساسی صورت گیرد.
کسانی که نظارت استصوابی را اجرایی کردند مسئولیت شکل گیری طیف نخبگانی جامعه امروز را دارند.یعنی کسی مانند آقای لاریجانی که از مسئولان وضع موجود است رد صلاحیت شد پس بانیان وضع موجود مسئولان نظارت استصوابی هستند و کسانی که فراتر از استعلامات چهارگانه انتخابات برگزار کردند جریان حاکم در دولت و مجلس فضایی را شکل داده که دیگر کسی حاضر نیست گزارش عملکرد آنها را بخواند.لذا سعی می کنند یک فضای انتخاباتی را شکل دهد تا بتوانند در آنجا توجهات را به سمت خود معطوف کنند. صندوق رای می تواند پاسخ مناسب به ناآرامی های سال گذشته باشد به شرط آنکه برای خواسته های موجود در ناآرامی ها پاسخ مناسب وجود داشته باشد. اکنون دو طیف عمده سیاسی وجود دارد.یک سر طیف نگاه محافظه کارانه حاکم بر دولت و مجلس است که سعی می کند وضع نخبگانی موجود حفظ شود تا زمان انتخابات سپری شود. ولی در سر دیگر کسانی هستند که به اصلاحات اساسی در قانون اساسی معتقد هستند.به نظر بنده سر دوم طیف طرفداران زیادی در جامعه دارد.پاسخی که لاریجانی به تسنیم داد نشان میدهد وی در وسط این دو طیف قرار گرفته است و سعی می کند تا حدودی با درخواست میر حسین موسوی برای تغییر در قانون اساسی مرزبندی کند اما در عین حال وضع کنونی اجرای سیاست انتخابات در جامعه را یک وضع رقابتی نمی بیند.