نویسنده: طارق فتح
2 فوریه 2021
تارنمای تورنتو سان
برگردان، کوتاهسازی و گردآوری علیاصغر شهدی
[email protected]
علیرغم اینکه اوکراین اصرار دارد که با هجوم روسیه مواجه نبوده، آمریکا اصرار دارد که مسکو قصد انجام این کار را دارد. به نظر میرسد، ایالاتمتحده بعد از شکست در افغانستان و خیانت جو بایدن به متحدانش در مسلط کردن طالبان بر کابل به یک پیروزی در جنگ، اما در صحنهای دیگر نیاز دارد؛ این موضوع به تجارت آمریکا فرصت دهد تا با خرید سختافزار نظامی از صنایع اسلحهسازی سبب افزایش سود نهایی و رونق بازارهای سهام شود.
روندی که ماهیت امروز آمریکا را برملا میسازد، در حقیقت همان موضوع پیشگویی دوایت ایزنهاور رئیسجمهور سابق ایالاتمتحده در سخنرانی خداحافظی در 27 دیماه 1340 (17 ژانویه 1961) پیرامون «مجتمع نظامی-صنعتی» بود. در سخنرانی که کمتر از 10 دقیقه طول کشید، ایزنهاور قهرمان مشهور مردم آمریکا در طول و بعد از جنگ جهانی دوم به آمریکاییها هشدار داد تا اجازه ندهند دولت آمریکا تسلیم خواستههای مجتمع نظامی صنعتی در کشور شود.
او به مخاطبان رادیو ملی گفت: «تأسیسات نظامی ما یک عنصر حیاتی در حفظ صلح است... [ما] مجبور شدهایم یک صنعت تسلیحاتی دائمی با ابعاد وسیع ایجاد کنیم... این ترکیب یک نهاد نظامی عظیم و یک صنعت بزرگ تسلیحاتی است. بااینحال ما باید پیامدهای جدی آن را درک کنیم... در شوراهای دولتی، ما باید در برابر کسب نفوذ غیرموجه، خواه خواسته یا ناخواسته، توسط مجتمع نظامی-صنعتی مراقب باشیم. پتانسیل افزایش فاجعهبار قدرت نابجا وجود دارد و ادامه خواهد داشت.»
سالهای بعد مشخص شد که مجتمع نظامی - صنعتی آمریکا، چگونه کشور را به سمت جنگهای متعدد از ویتنام تا عراق و از تهاجم به گرانادا تا کوبا پیش برد و جهان را به لبههای فاجعه سوق داد.
فرقی نمیکرد جان اف کندی باشد یا لیندن جانسون، بوش پدر یا بوش پسر، همگی مجبور بودند با تبعیت از خواست همین مجتمعهای نظامی-صنعتی در فروش تولیدات خود و پیدا کردن بازارهای جدید، دست در دست سازمان سیا اقدام به برگماردن دستنشاندگان خود در ترکیه و پاکستان، پادشاهیهای عرب و دیکتاتورهای آفریقایی و سرنگونی مصدق در ایران، حذف پاتریس لومومبا در کنگو یا سالوادور آلنده در شیلی میکردند و اصولاً هر کشور درحالتوسعهای را که پس از قرنها حکومت استعماری اروپا تلاش میکرد روی پای خود بایستد، غرق در خون میکردند.
بیشتر این مداخلات با توجیه مبارزه با کمونیسم (اخیراً تروریسم) به مردم توضیح داده میشود، اما انگیزه اساسی تمایل الیگارشی حاکم به ایجاد حکومتها و قوانینی در جهان است که برای اقتصادش مطلوب باشد. نئولیبرالیسم مکتب اقتصادی موردنظر ایالاتمتحده بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول است که گاردین از آن بهعنوان شر اعظم یاد میکند و در بخشی مینویسد: «آن چیست که باعث بحران مالی فراگیر سال 9-2008، فقر کودکان، تنهایی و انزوای مردم، از بین رفتن محیطزیست و گسترش حاکمیت سرمایه و بهرهکشی در سطح جهان شده است؟ چه چیزی است که حتی به صحنه آمدن چهرههایی مثل ترامپ را هم باید به آن نسبت داد؟»
نویسنده این شر اعظم را «نئولیبرالیسم» معرفی میکند و این واژه را کموبیش مترادف با دشنام به کار میبرد. به کار بردن «نئولیبرالیسم» در معنایی منفی و همچون علت اصلی همه مشکلات بشر امروز البته رایج است و روزی نیست که منتقدان از سیطره پنهان «نئولیبرالیسم» بر زندگی انسانها صحبت نکنند؛ گفته میشود کالایی شدن همه ابعاد زندگی بشر، مصرفگرایی، نابرابری و بهرهکشیهای گسترده از پیامدهای این ایدئولوژی است و منافع آمریکا و متحدانش را تأمین کند.
آخرین اقدام آمریکا برای مقابله با اوکراین در برابر روسیه است. به نظر میرسد افرادی در واشنگتن دی سی سرنخی از کریمه و تاریخچه آن و اینکه چرا مسکو در سال 1333 (1954) این شبهجزیره را از جمهوری روسیه جدا و آن را به جمهوری اوکراین واگذار کرد، به دست آوردهاند؛ اما آنها به این نکته توجه نمیکنند که در آن زمان هر دو جمهوری بخشی از یک کشور موسوم به اتحاد شوروی بودند.
ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین در حال حاضر از ایالاتمتحده، ناتو و سایر کشورهای جهان میخواهد که در خصوص احتمال تهاجم روسیه به کشورش اغراق نکنند و توضیح داد که چگونه این امر میتواند منجر به بیثباتی در اقتصاد کیف شود.
مقاله من بهمثابه فریادی در باد است. جنگ ممکن است جیب عدهای را چاق کند که آیزنهاور از سالها قبل هشدار آن را داده است، اما بهتر است به نتایج فاجعهبار افغانستان بعد از حمله آمریکا نیز توجه شود.