تنش بین روسیه و غرب در چه مرحلهای قرار دارد و احتمال درگیری چقدر برآورد میشود؟
باید توجه داشت اگرچه امروز بحث احتمال رویارویی نظامی در اوکراین وجود دارد، اما بهطور خاص شرق اوکراین 8 سال این وضعیت را تجربه کرده و شرایط جنگی بر این منطقه حاکم بوده است؛ اما آنچه برای اوکراین جدید است احتمال حملهای تمامعیار است که محدود به یک منطقه نخواهد بود. بلاروس در شمال اوکراین متحد دولت روسیه است. از جنوب اوکراین و از سمت شبهجزیره کریمه نیز احتمال حمله بالا است و شرق هم که منطقه اصلی درگیریها با روسیه است؛ یعنی از سه سمت نیروها حضور دارند و حجم حضور و تعداد نیروهای روسیه در این مناطق بالا است. امروز بالغبر 100 هزار نیروی روس در این جهات مستقرشده است. از طرفی هم وقتی این حجم از نیروها در چنین منطقه پرتنشی مستقر میشود کوچکترین حادثهای میتواند به درگیری منجر شود. دراینارتباط یک اتفاق کوچک و حادثهای تصادفی و یا عملیات فریب میتواند آتش جنگ را شعلهور کند. ازاینرو امروز این منطقه به انبار باروت میماند. روسیه همسایگی ناتو را تحمل نمیکند و اجازه نخواهد داد اتفاقی که در جوار بالتیک برای او رخ داده در اوکراین نیز تکرار شود و منطقه ولگاگراد و قفقاز شمالی در جوار ناتو قرار گیرد. روسیه میخواهد حتی اگر دولت متحد او در اوکراین بر سر کار نیست حداقل این کشور منطقهای حائل باشد. از دید روسیه این تحرکات دفاع از منافع خود است.
توافق بین غرب و روسها از چه مسیری میگذرد؟
اگر روسیه به پیروزی مطمئن نباشد به سراغ گزینه جنگ نمیرود. اگر روسیه بتواند با همین حد از پیشروی و همین میزان نیروی مستقر شده در مرز تضمینی از غرب بگیرد و یا غرب بر سر موضوع اوکراین با روسیه مذاکره کند و تضمین بدهد که روسیه عضو ناتو نمیشود و یا ناتو از موقعیت اوکراین حمایت نمیکند، این موارد میتواند برای روسیه بهعنوان پیروزی تلقی شود؛ یعنی ختم شدن مسئله به همینجا برای روسیه پیروزی بهحساب میآید، زیرا در این شرایط غرب در مورد سرنوشت اوکراین با روسیه به گفتگو نشسته است.
تنها ابزاری که اروپا علیه روسیه در دست دارد ابزار تحریم است و همچنین اختلافنظرهایی هم بین اعضای اتحادیه بر سر چگونگی مواجهه با این بحران وجود دارد. ازآنجاییکه اوکراین عضو ناتو نیست، هیچگونه تضمینی وجود ندارد که ناتو بعد از یک حمله از اوکراین دفاع کند. اگر چنین تهدیدی در کشورهای بالتیک و یا لهستان رخ میداد مسلماً شاهد رویارویی نظامی میبودیم که به جنگ بزرگی منجر میشد؛ اما در مورد اوکراین انتظاری از حمایت نظامی غرب نمیرود؛ اما غرب در چند سال گذشته اوکراین را ازنظر نظامی و تسلیحاتی تا حدودی ارتقا داده است و امروز اوکراین آن کشور 8 سال پیش نیست. اگر اوکراین به همین ترتیب پیش برود قدرتمندتر خواهد شد و این وضعیت برای روسیه سخت نگرانکننده است.
تأثیر این موضوع بر بازار انرژی اروپا چگونه خواهد بود؟
اولین تأثیر تقابل بین روسیه و ناتو بر سر مسئله انرژی در اروپا است. امروز اروپا ازنظر انرژی به روسیه وابسته است. در یک نمونه میتوان از خط لوله نوردستریم دو نام برد که اتمام یافته، ولی هنوز افتتاح نشده است. این مورد قراردادی بین آلمان و روسیه است و میتواند در کلیت این مسئله به عاملی تعیینکننده مبدل شود. در تنش امروز آلمان در بین کشورهای اروپایی کمی ملایمتر است و فعلاً در برآورده کردن انتظار شرکای اروپایی خود ازجمله در ارسال نیرو دست نگه داشته است؛ اما اگر حملهای صورت بگیرد آلمان پروژه خط لوله را بهعنوان ابزاری برای واکنش منتفی میکند.
وضعیت در داخل اوکراین ازنظر فرهنگی و اجتماعی چگونه است؟ آیا روسها پایگاه اجتماعی قدرتمندی در اوکراین دارند؟
باید توجه داشت که در شرق اوکراین جمعیت روس تبار ساکن هستند که بیش از 20 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و علاقه زیادی به روسیه دارند. ازنظر فرهنگی اوکراین و روسیه پیوندهای فرهنگی و تاریخی بسیاری دارند. شکلگیری کشور روسیه از منطقه اوکراین امروزی بود؛ اما ازنظر سیاسی در اوکراین خوشبینی نسبت به روسیه وجود ندارد. بهویژه که در 8 سال گذشته شبهجزیره کریمه به روسیه ملحق شد و غرب تا امروز این اتفاق را نپذیرفته و در نقشهها از این منطقه با عنوان منطقهای اشغالی نامبرده میشود. در اوکراین بهویژه در نواحی غربی این کشور و همچنین در دیگر نقاط اروپا دیدی منفی نسبت به توسعهطلبی روسیه وجود دارد. این نگاه در کشورهای حوزه بالتیک شدید است و در لهستان به اوج خود میرسد، ازاینرو لهستان بهعنوان یک متحد ناتو زیر چتر حمایت آمریکا قرار دارد و آمریکاییها در این کشور پایگاههای نظامی متعددی دارد.
در تاریخ روسیه مواردی از حمله به غرب دیده نمیشود؛ آیا در این تنش چنین سابقه تاریخی برای روسها به شکل امتیاز جلوه میکند؟
حمله به روسیه در دو مورد اصلی از سمت غرب بود، یک حمله در زمان ناپلئون بود و بار دیگر در دوران آلمان نازی به سمت روسیه پیشروی شد؛ اما روس بعد از شکست آلمان نازی نیمی از اروپا را اشغال کرد و تحت لوای کمونیسم نیمقرن بر آنجا سلطه داشت؛ اما این بحث از نگاه روسها بسیار متفاوت است و آنها خود را آزادیبخش میدانستند و عقیده دارند اروپا را از چنگال فاشیسم نجات دادهاند، ولی حقیقت به این شکل است که غرب طی مقابله با آلمان نازی نهایتاً اروپای شرقی را دودستی به شوروی تحویل داد. در مورد این بخش از تاریخ زاویه دید اهمیت دارد. از نگاه روسیه از سمت غرب نگرانی امنیتی وجود دارد، اما نکته مهم در این است که بسیاری از مردم اروپای شرقی و مرکزی خاطره خوبی از توسعهطلبیهای روسیه ندارند.
[email protected]