گروه سیاسی: فواد شمس که شامگاه چهارشنبه 21 آبان در یک اقدام حیرت انگیز به زندگی اش در سن 40 سالگی با نوشتن رنج نامه ای پایان داد.
فواد شمس مدتی پیش در یک گروه تلگرامی نوشته بود: «سلام مشکل خیلی اساسیتر از اشخاص است. سیستم جوری طراحی شده که صرفا افراد بعله قربان گو میخواهد. اکثرا هم افرادی که ریاکار هستند، متاسفانه افراد صادق وطن دوست و کارآمد را حذف میکنند.تجربه شخصی من نشان داده که صادق و کارآمد باشی حذف میشوی.البته من که اصلا آدم مهمی نیستم اما تجربه شخصی خودم را میگویم.من دستکم ٢٠ سال است که درگیر این موضوع هستم و کلی انرژی و اعصاب و روانم مخدوش شده. زندگی خانوادگی ام مخدوش شده. اهل سروصدا هم نبودم. اما الان در این گروه مینویسم و خواهشا بیرون هم منتقل نشود. یک بار از دانشگاه اخراج شدم دوره لیسانس . دوباره کنکور دادم با رتبه بهتر دانشگاه بهتر قبول شدم. در دانشگاه تهران در مقطع لیسانس جزو ٣ رتبه برتر ورودی خودم بودم بر اساس قانون استعدادهای درخشان بدون کنکور میتوانستم دوره ارشد همان رشته بروم. اجازه ندادند.کنکور ارشد دادم و رتبه ۴ شدم. اما باز ستاره دار شدم و محروم از تحصیل. سال ٩٢ به لطف آقای فرجی دانا که سر همین موضوع استیضاح شد اجازه یافتم برگردم دانشگاه اما بهم گفتند باید دوره شبانه ثبتنام کنی. خواستم اعتراض کنم. بگم حق من روزانه است. اما پدر مرحومم چون باتجربه بود گفت همین فرصت اندک را هم از دست نده شبانه ثبتنام کردم.
بعدش سال 97 دوباره کنکور دکترا دادم. همان زمان هم کرج هم تهران وزارت اطلاعات من را احضار کرد و بهم فهماند که احتمالا اجازه تحصیل ندارم. منم رها کردم. رفتم سرکار. حدود ٧ سال به صورت شرکتی در شهرداری کرج مشغول به کار بودم و بارها و بارها همین اندک آب باریکه را هم رویم بستند. حالا با وساطت های مختلف هنوز به صورت موقت کار میکنم. پدرم فوت کرد. مشکلات خانوادگی و مالی بیشتر شده. مسئولیت خانواده روی دوشم بیشتر شده. پدر من 13 ماه سابقه جبهه داشت اما هیچ وقت ازش استفاده نکرد. من فکر کردم لااقل از قانون تبدیل وضعیت ایثارگری استفاده کنم. اما بدتر شد. همین چند وقت پیش نامه دادند بهم از گزینش شهرداری کرج که صلاحیت عمومی نداری... حالا بازم ببینیم چه میشود شاید خدا بزرگ باشد. و لااقل همین شرکتی بودن را از دست ندهم.کنکور دکترا دادم امسال و رتبه زیر 10 آوردم. فعلا برای مصاحبه دانشگاه های خوب رشته خودم اقدام کردم اما احتمال میدهم اینجا هم رد بشوم. خب واقعا در چنین شرایطی آیا انگیزه و توان و روحیه برای من میماند که کار مفیدی برای کشورم بکنم؟ به هر صورت من که شخصا تسلیم شدهام. واقعا بدون هیچ اغراقی هیچ امیدی ندارم و تسلیم شده ام و خودم را به دست خدا سپرده ام.
بالاخره اسم من «فواد» است و پدر و مادر و پدر بزرگم اسم من را از قرآن انتخاب کردم. آدم جانماز آب بکشی هم نیستم. اما دیگه در چنین شرایطی خودم را به همان خدا و قرآنش سپرده ام و امیدی به هیچ کس ندارم.
اسمم را از روی این آیه قرآن انتخاب کردند. «مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى» «دل در آنچه دید دروغ نگفت.» خداوند شاهد است هیچ دروغی نگفتم جز آنچه در دلم دیدهام... انشالله خود خدا به همه ما کمک کند.»
آخرین پیام
آخرین پیام او در کانال شخصیاش، حکایت از رهایی از آخرین نخهایی داشت که او را به زندگی وصل میکرد: «در آستانه چهل سالگی باید رها کنم. آخرین نخهایی هم که من را به زندگی متصل میکرد را خودم پاره کردم. من که رها کردم، انشالله پوستین زندگی هم من را رها کند. تا قبل از چهل سالگی کاملا تمام شود. خودتان میدانید و مملکتتان! من هم عرضه داشته باشم یه گوشه نان و ماستم را میخورم. اینم نداشته باشم هم که دیگه هیچ...»
این اتفاق ناگوار واکنش هایی در میان فعالان رسانه ای و سیاستمدارانی که او را می شناختند برانگیخت.
پیام تسلیت وزیر ارشاد
سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «فؤادشمس را یکبار دیدم و البته گاه در فضای مجازی مرتبط بودم، میهندوستی، عدالتگرایی، ادب و متانت در گفتوگو را با هم داشت. میتوان در چگونه مردنش با او گفت و شنود داشت و البته مطمئن بود که از آن آزرده خاطر نمیشود، اما نمیتوان حجم اندوه او را ندید و از آن شرمگین نبود».
عباس آخوندی: فواد شمس قربانی دو قانون تبعیضآمیز گزینش و انتصاب اشخاص به مشاغل حساس شد
عباس آخوندی وزیر پیشین راه و شهرسازی و استاد دانشگاه تهران در یادداشتی برای فواد شمس نوشت: «در کمال بهت و ناباوری، فؤاد شمس به زندگی خود پایان داد. خبری دردناک که مانند پتک بر سر من فرود آمد. او را خیلی دوست داشتم. با او در یک گروه تلگرامی همکلام و همصحبت بودم. گهگاه نیز با هم مراوده شخصی داشتیم. چندی پیش که عمل فک و چانه کرده بود، احوالپرس او بودم. همانند آب زلال بود؛ صاف و بیغش. میتوانستی با نقطهنظرهای او مخالف باشی، ولی نمیتوانستی در صداقت و پاکی او تردید کنی. او نیز مانند بسیاری از جوانان دچار یأس، بیپناهی و بیآیندگی شده بود. او قربانی دو قانون تبعیضآمیز گزینش و انتصاب اشخاص به مشاغل حساس شد. این دو قانون آینده را برای جوانان تیرهوتار کرده است. هر دو قانون برخلاف قانون اساسی هستند؛ و آشکار مغایر با حقوق طبیعی، حقوق شهروندی و حقوق ملت.اما طرفه آنکه شورای نگهبان بر هر دو ایرادی نکرده و رئیسجمهور بهعنوان مجری قانون اساسی، به این امر خطیر که دولت او را در وضعیت تعلیق قرار داده، تاکنون ورود مؤثری نکرده است. انتظار میرفت که او اخطار قانون اساسی دهد و در راستای لغو هر دو اقدامی بکند».
مشاور رئیس جمهور: فواد باور داشت که اصلاح امور از مسیر گفتوگو و عدالتطلبی میگذرد
نورالدین آهی مشاور رئیس جمهور در امور احزاب و تشکلها ضمن تسلیت درگذشت تلخ فؤاد شمس روزنامه نگار و کنشگر سیاسی، تصریح کرد: درگذشت وی بار دیگر دلهای بسیاری را اندوهگین کرد. فواد باور داشت که اصلاح امور تنها از مسیر گفتوگو، عدالتطلبی و توجه به دردهای مردم میگذرد؛ با همین نگاه نیز در دورههایی با پیشنهادها و تحلیلهای خود در کنار ستاد دکتر پزشکیان ایستاد.
کامبیز نوروزی: در افسوس فواد شمس، روزنامهنگاری که کاش تاب میآورد
کامبیز نوروزی حقوقدان و فعال رسانه در پی مرگ ناباورانه فواد شمس در کانال تلگرامش یادداشتی نوشت: «بازی تمام میشود. بازیگر جلوی آینه میایستد. مشتی آب به صورت میزند، نقش رنگ زدوده میشود. به خود نگاه میکند. چشمها نوری ندارد. لبهای بیحرکت بغضی را فرو میخورند. مینشیند؛ خستگی در میکند و به نقشی فکر میکند که فردا باید دور لبهایش بزند. شاید هم به این میاندیشد که دیگر نه دهانی بماند که بغض را فرو میدهند، نه لبهایی که به نقشی برای خنده دیگران آذین شده باشند». فواد شمس با زندگی و نوشتههایش به ما یادآوری کرد که حتی در جامعهای پر از استعداد و امید، بیعدالتی و فشارهای سیستماتیک میتوانند روح انسانی را خرد کنند. مرگ او نه تنها فقدان یک روزنامهنگار و تحلیلگر بود، بلکه فریادی خاموش علیه نابرابری و ظلم است که جامعه را به سکوت وامیدارد.