حافظ، شاعر نامآشنای ایرانی، نه تنها در حوزه ادبیات بلکه در اندیشه سیاسی و اجتماعی نیز جایگاهی ویژه دارد. بر اساس تحلیل فاطمه ذوالفقاریان، دانشآموخته دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، حافظ در اشعار خود مفاهیمی چون رندی، تساهل، مدارا و آگاهی مردم را بهعنوان ابزارهایی کلیدی برای اصلاح جامعه و سیاست به تصویر میکشد. این دیدگاه نشان میدهد که حافظ، فارغ از جایگاه صرفاً ادبی خود، دغدغههای اجتماعی و سیاسی نیز داشته است.
ذوالفقاریان میگوید که بسیاری تصور میکنند حافظ صرفاً شاعری عرفانی است و مسائل سیاسی در دیوان او کمرنگ است، در حالی که اگر سیاست را به معنای گستردهتر یعنی خرد اجتماعی و فرهنگی تعریف کنیم، میتوانیم نقدهای اجتماعی و سیاسی حافظ را بهتر درک کنیم. حافظ بهنوعی سیاست خرد را مدنظر دارد، همانگونه که فیلسوفانی مانند فوکو بر خرد شدن قدرت در سطوح کوچکتر جامعه تاکید دارند. در اشعار حافظ، نقدهایی به ناهنجاریهایی مانند ریاکاری، چندچهرهگی و ناآگاهی مردم دیده میشود که مانع تحقق سیاست درست و جامعه سالم هستند.
حافظ، در برابر این ناهنجاریها، مفهوم «رندی» را مطرح میکند؛ واژهای که معانی متفاوتی دارد، اما در نگاه حافظ به معنای صداقت، زیرکی و عدم ریاکاری است. رند کسی است که صداقت خود را حفظ میکند و میداند چه زمانی باید تقیه کند و چه زمانی انتقاد نماید. حافظ معتقد است که رندی تنها راه مقابله با قدرت حاکم و تزویر در جامعه است.
یکی از نکات مهم در اندیشه حافظ، تاکید او بر تساهل و مدارا است. این دو مفهوم را میتوان بهعنوان پایههای زندگی سیاسی و اجتماعی سالم دانست. بیت مشهور حافظ که میگوید «آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا»، به وضوح اهمیت تساهل و مدارا را نشان میدهد. در واقع، حافظ معتقد است برای رسیدن به جامعهای متعادل و عادلانه، باید رفتار انسانی و برابر با همه، فارغ از تفاوتهای نژادی، زبانی و جنسی داشته باشیم. فقدان این مدارا و تساهل در جوامع مختلف باعث از بین رفتن گفتمان سیاسی درست و ایجاد تقابلها و تنشها میشود.
از سوی دیگر، حافظ به نفاق و ریاکاری در میان مفتیان و محتسبان دین نیز انتقاد میکند و معتقد است که این نوع ریاکاریها باعث دلزدگی مردم از دین و حکومت شده است. این موضوع در اشعار او بارها مطرح شده است و نشاندهنده نگاه انتقادی حافظ به کسانی است که بهجای خدمت به مردم و دین، از قدرت سوءاستفاده میکنند.
علاوه بر مسائل سیاسی و اجتماعی، حافظ به مسائل زیستی و روانی انسانها نیز توجه داشته است. در زمان حمله مغول به ایران و شرایط سخت آن دوره، حافظ به جای ترغیب به مقاومت مستقیم، مردم را به زندگی شاد، در حال زیستن، بیخیالی و تقدیرگرایی تشویق میکند. او با این نگرش، به نوعی تلاش میکند تا مردم را از شرایط ناگوار روانی و اجتماعی رهایی بخشد و راهکارهای مقابله با مشکلات را در درون خود و سبک زندگیشان جستوجو کند.
این نگرش حافظ، برخلاف شاعران دیگر آن دوره، او را مصلح اجتماعی میسازد که دغدغه تغییرات اجتماعی دارد، اما به روشهایی متفاوت از روشهای سیاسی سنتی. در اشعار حافظ، تعادلی میان تقدیرگرایی و خواست تغییر دیده میشود و همین امر باعث شده که اشعار او چندلایه و قابل برداشتهای متنوع باشد.
ذوالفقاریان به ایسنا بیان میکند که یکی از ویژگیهای برجسته حافظ، این است که اشعارش محدود به زمان و مکان خاصی نیستند و در طول تاریخ، با توجه به شرایط اجتماعی و فکری مختلف، قابل تفسیر و استفادهاند. این فرازمانی بودن گفتمان حافظ باعث شده که مردم در دورههای مختلف به اشعار او رجوع کنند و پیامهایی برای زندگی خود بیابند. برای مثال، نسلی که امروز در ایران زندگی میکند، به جای تغییرات گسترده اجتماعی، بیشتر به زندگی روزمره، شادی و لذت بردن از لحظه اهمیت میدهد که این نیز نوعی در حال زیستن است که حافظ توصیه میکند. بهویژه در شرایطی که جامعه با بحرانها و فشارهای متعددی مواجه است، ترویج مفهوم تساهل و مدارا و زندگی شاد و متعادل از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. میتوان گفت که حافظ، با زبان استعاره، ایهام و تشبیه، مفاهیمی سیاسی، اجتماعی و انسانی را مطرح کرده که امروزه نیز کاربرد و اهمیت فراوان دارد. تساهل و مدارا، رندی، نقد نفاق و ریاکاری، اهمیت آگاهی مردم و زندگی در لحظه از جمله مفاهیمی هستند که در اشعار حافظ به زیبایی بیان شده و برای هر دورهای آموزنده و قابل استفادهاند.