تهران با کسری ۲۷۲ میلیون مترمکعبی آب ذخایر سدها، وارد زمستانی سخت شده است. امسال خشکترین سال شش دهه گذشته پایتخت است و هشدار «روز صفر آبی» از یک اخطار نظری به احتمالی ملموس تبدیل شده است.
این بحران، تصویری کوچک از «ورشکستگی آبی» است؛ وضعیتی که در آن، کشور دهههاست بیش از درآمد آبی تجدیدپذیر خود خرج کرده و کسری را با تخلیه سرمایههای زیرزمینی جبران کرده است.
سؤال اینجاست: آیا این بحران صرفاً بلای طبیعی خشکسالی است یا ثمره مدیریت نادرست؟ پاسخ را میتوان در مقایسه با کشوری مانند عربستان سعودی یافت. عربستان با آب قابل استحصال سالانه تنها ۱ میلیارد مترمکعب، باید ۳.۵ میلیارد مترمکعب آب شرب تأمین کند؛ یعنی کسری ۳۵۰ درصدی. ایران با حدود ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب قابل استحصال، تنها به ۹ میلیارد مترمکعب برای شرب نیاز دارد (کسری ۹ درصدی). با این حال، شهروند عربستانی نگران تشنگی نیست، در حالی که تهرانی هر تابستان با قطعی آب دستوپنجه نرم میکند.
این تناقض آشکار، نشان میدهد که مشکل اصلی، حکمرانی نادرست آب است، نه فقط کمبود باران.
سه خطای راهبردی، ما را به این نقطه رسانده است:
اول، تفکر «خودکفایی به هر قیمت» بدون توجه به محدویت آبی، منجر به کشت محصولات آببر برای صادرات شده است؛ مثل کشت یونجه در همدان کمآب یا توسعه باغات سیب در حوضه ارومیه. این کار، چیزی جز صادرات آب مجازی و تشدید بحران داخلی نبوده است.
دوم، مدیریت متمرکز و دستوری که در آن تصمیمات در پایتخت و بدون مشارکت کشاورزان و جوامع محلی گرفته میشود. این مدل، به پروژههای پرهزینهای مانند سدسازیهای بیرویه منجر شده که اغلب مشکل را حل نکردهاند.
سوم، اقتصادی وابسته به آب که بخش کشاورزی آن با بهرهوری پایین، حدود ۹۰ درصد منابع آبی را مصرف میکند، در حالی که میتوان با توسعه صنایع و خدمات کمآببر، ارزش اقتصادی بیشتری ایجاد کرد. راه نجات، در اقدامات فوری و اصلاحات ساختاری نهفته است.
در کوتاهمدت، نیاز به مدیریت هوشمند و عادلانه مصرف و توقف هدررفت ۳۰ تا ۴۰ درصدی آب شرب تهران از طریق نوسازی شبکه است. اما درمان ریشهای، نیازمند تغییر پارادایم حکمرانی است: بازتعریف امنیت غذایی به جای خودکفایی کورکورانه، تغییر الگوی کشت، توسعه فناوریهای بازچرخانی آب و مهمتر از همه، گذار به سمت اقتصادی کمآببر که با آب کمتر، ارزش افزوده بیشتری ایجاد کند. تهدید «روز صفر» تنها برای تهران نیست؛ هشداری است برای تمام مدل توسعهای که آب را بیپایان فرض کرد. زمان شعار و اقدامات مقطعی سپری شده است. نجات از ورشکستگی آبی، نیازمند شجاعت برای پذیرش خطاها و آغاز اصلاحات ساختاری است. آینده ایران در گرو این انتخاب است.