1404 چهارشنبه 9 مهر نسخه چاپی محبوبه مجیدی- تحلیل گر رسانه دیپلماسی بیروایت در زمان برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل، فرانسه شکایت رسمی خود علیه ایران را از دیوان بینالمللی دادگستری پس گرفت. پروندهای مربوط به بازداشت دو شهروند فرانسوی بود اما این اقدام، به گفته منابع فرانسوی در چارچوب مذاکرات انجامشده است. اما در رسانههای بینالمللی، تمرکز بر «تغییر موضع فرانسه» بود، نه بر پاسخ ایران یا معنای دیپلماتیک این تحول. روایت فرانسه از عقبنشینی دیپلماتیک رسانههای فرانسوی از Le Point تا Libération، این عقبنشینی را نه شکست، بلکه بخشی از روند مذاکره معرفی کردند. Le Point با تیتر «عقبنشینی غیرمنتظره فرانسه در برابر عدالت بینالمللی» این تحول را در چارچوب فشارهای دیپلماتیک و مذاکرات پشتپرده تحلیل کرد. Libération نیز نوشت: «پاریس موضع خود را در برابر تهران نرمتر میکند.» پاریس، بدون ژست پیروزی، با زبان نرم و رسانه پسند، عقبنشینی خود را بهعنوان نشانه بلوغ دیپلماتیک معرفی کرد و تصویر مطلوب خود را تثبیت کرد. در مقابل، ایران باوجود نقش مستقیم در این تحول تلاشی برای ترجمه آن به زبان جهانی نکرد. نه بیانیهای صادر شد، نه مصاحبهای با رسانههای خارجی، نه حتی بازتابی در رسانههای داخلی صورت گرفت که بتواند این اتفاق را بهعنوان «نرمش طرف مقابل» یا ناکارآمدی فشار معرفی کند. دیپلماسی بدون پشتوانه رسانه در همان اجلاس، رئیسجمهور ایران سخنانی ارزنده، صریح و اصولی درباره ساختار ناعادلانه قدرت جهانی، مخالفت با تحریمهای یکجانبه و حمایت از ملتهای تحتفشار بهویژه غزه ایراد کرد. لحن او محترمانه بود، مضمونها روشن بودند و پیامها ظرفیت بازتاب جهانی داشتند. همزمان، خبر رسید که فرانسه شکایت خود علیه ایران را از دیوان بینالمللی دادگستری پس گرفته است. شکایتی که ماهها در فضای دیپلماتیک معلق مانده بود و برای پاریس اهمیت نمادین داشت. پیگیری حقوقی این پرونده، ازنظر دیپلماسی یکی از حساسترین موارد سالهای اخیر بود نهفقط به خاطر ابعاد حقوقی، بلکه به خاطر پیامد سیاسی، رسانهای و نمادین آن در روابط تهران–پاریس. با اینحال، بسیاری از مخاطبان از وزن واقعی این تحول بیخبر ماندند، چون بازنمایی آن بهدرستی منتقل نشد. بخشی از این خلأ به انتخابگری رسانههای غربی بازمیگردد؛ اما بخش مهمتر، به ضعف ساختاری رسانههای ایرانی در ترجمه لحظات دیپلماتیک مربوط است. ضعفی که از نبود نهادهای تخصصی، کمبود ارتباط با رسانههای بینالمللی و گاه بیاعتمادی به زبان جهانی ناشی میشود. در غیاب این بازتاب هدفمند، رسانههای دیگر معنای دیپلماتیک این تحول را تعریف کردند. یعنی اعتبار دیپلماسی ایران رخداده بود، اما تفسیر آن در اختیار دیگران قرار نگرفت. جهان به دنبال تفسیر معنا در سیاست، آنچه دیده میشود نه صرفاً واقعیت، بلکه تفسیری است که باظرافت ساخته میشود. اگر بازنمایی را واگذار کنیم، حقِ تفسیر را واگذار کردهایم. در چنین لحظهای، یک پیام کوتاه میتوانست معنای عقبنشینی فرانسه را بازتعریف کند نهتنها بهعنوان یک امتیاز حقوقی، بلکه بهعنوان نشانهای از اعتبار دیپلماسی طرف مقابل. کشورهایی چون قطر و ترکیه در موقعیتهای مشابه با بهرهگیری از رسانههای بینالمللی، چهرههای رسانه پسند و تصویرسازی حرفهای، توانستهاند لحظات دیپلماتیک را به فرصتهای نمادین تبدیل کنند. آنها با ترکیب زبان رسمی و رسانهای، نهتنها دیده شدند، بلکه معنای حضور خود را نیز تعریف کردند. اما در غیاب این ابتکار، معنای موفقیت در اختیار دیگران قرار میگیرد. بازتاب روایت قدرت زاست این نخستین بار نیست که فرصتهای رسانهای از دست میروند. در آزادی زندانیان دو تابعیتی، موفقیتهای علمی یا نقشهای میانجی منطقهای... بازتابها اغلب از سوی دیگران شکلگرفتهاند. این پرونده نیز باوجود ظرفیت نمادین، در غیاب بیان متقابل به حاشیه رفت. در سیاست جهانی، رسانهها نهفقط خبر را منتقل میکنند، بلکه قدرت را باز توزیع میکنند. فرانسه دیده میشود چون روایت خود را ساخته است . ایران غایب است چون صدایش را به زبان جهانی ترجمه نکرده است . در جهانی که تفسیر، قدرت میآورد، باید نه بلندتر، بلکه هوشمندتر حرف زد. هدف، تقلید از فرانسه یا کشورهای دیگر نیست؛ بلکه ساختن بیانی است که کرامت دیپلماتیک را حفظ و باظرافت منتقل کند، همچنان که حسن نیت را بازتاب میدهد. این یعنی: خلق بیانی که نه صرفاً در تریبون رسمی، بلکه در حافظه مخاطب جهانی طنین بیندازد. Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email لینک کوتاه https://setaresobh.ir/news/770491