ستاره صبح، فائزه صدر: اگر چه رئیسجمهور با هدف شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و انجام دیدارهای چند جانبه در حاشیه رویداد مذکور به نیویورک رفته بود، اما با توجه به فضای پر تنش منطقه پس از جنگ 12 روزه، احتمال آغاز مجدد حملات و اجرای مکانیسم ماشه، انتظار میرفت مسعود پزشکیان از این فرصت دیپلماتیک بهره برداری کند و این سفر گام بلندی در مسیر تنش زدایی از روابط ایران و غرب باشد. متأسفانه بر خلاف انتظارها، حضور هیئت ایرانی در آزمون نیویورک نشان دهنده پایین بودن توان دیپلماتیک ایران یا نبود اراده برای موفقیت در این سنجش سیاسی بود و رئیسجمهور و هیئت همراه اش با دست خالی به تهران برگشتند. ستاره صبح در گفتوگو با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر سیاسی به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
فریدون مجلسی ضمن تشریح موقعیت سیاسی ایران در هفتههای اخیر، در رابطه با سفر رئیسجمهور به نیویورک در چنین شرایط حساسی گفت: سفر رئیسجمهور به نیویورک در شرایطی انجام شد که ایران در برابر غرب حالت تدافعی گرفته بود. در آخرین دقایق به بازیکنان تیم فوتبالی میماندیم که بازی باخته را در دقایق نهایی مدیریت میکردند تا به نتیجه بهتری دست پیدا کنیم.
مجلسی افزود: وقتی رئیسجمهور به نیویورک میرفت قصد دیگری داشت اما دستوراتی به ایشان داده شد و به طور مشخص برخی موضوعات که انتظار میرفت در این سفر مطرح شود و به نتیجه برسد، از دستور کار رئیسجمهور خارج شد. اگرچه این مسائل از دید بسیاری، مسائل اصلی بود و باید رئیسجمهور در این خصوص با طرفهای مقابل وارد مذاکره میشد، ولی مسعود پزشکیان در این سفر عملاً دستور مذاکره معتبری نداشت.
وی در این رابطه اضافه کرد: در مذاکره سیاسی باید دید مسئله چیست؟ چه خطراتی مطرح است؟ مأموریت چیست؟ آیا برای از میان برداشتن آن خطرات راهی شدهایم یا برای تشدید تنش؟ اینجا هم این سؤال مطرح است که هدف رئیسجمهور ایران از این سفر چه بود و چه دستور کاری در تهران به وی داده شد؟ اگر برای بهبود وضعیت رفته بودند چرا در اقدامات و سخنان رئیسجمهور نشانی از تمایل به کاهش تنش دیده نشد؟ اگر قرار بود هیئت ایرانی از این فرصت بی نظیر استفاده نکند، فقط بروند و بیایند و وضعیت پر خطر فعلی را اصلاح نکنند، چرا رفتند؟!
دیپلمات پیشین ایران با انتقاد از دستور العمل هیئت ایرانی در سفر به نیویورک گفت: آمریکا دولتمردان ایرانی را در این سفر در حصاری قرار داده بود و حتی این اجازه به آنها داده نمیشد که از هتل خارج شوند و تا سر خیابان بروند! دیپلماتهای ایرانی و شخص رئیسجمهور تنها میتوانستند در هتل محل اقامت باشند، به سازمان ملل بروند و بعد برگردند. این وضعیت تحقیرآمیز سزاوار ملت ایران نبود. اگر دستور کاری برای تنش زدایی وجود نداشت و بنا نبود از این فرصت طلایی استفاده شود، چرا باید این شرایط را میپذیرفتند و به این سفر میرفتند؟!
وی در این رابطه افزود: نتیجهای از سفر نیویورک رئیسجمهور و هیئت همراه حاصل نشد، زیرا به وضوح مشخص بود که دستور کاری برای کسب نتیجه در اختیار مسعود پزشکیان قرار نگرفته است. از این رو باز هم تاکید میکنم که با چنین نگاه و رویکردی این سفر چه لزومی داشت؟! سخنانی که رئیسجمهور در نیویورک زد حرفهای جدیدی نبود، آن سخنرانی از نماینده دائم ایران در سازمان ملل هم بر میآمد. سفر رئیسجمهور به نیویورک بیهوده، بی نتیجه و زیان بار بود.
مجلسی ادامه داد: مسئولین میگویند از بین رفتن برجام و اجرای مکانیسم ماشه غیر قانونی است. پاسخ من به این سخن آقایان این است که در یک حادثه رانندگی که منجر به تلفات جانی شده، قانونی یا غیر قانونی بودن عملکرد راننده جای بحث ندارد، چرا که در نتیجه عملکرد او انسانی صدمه دیده یا جان سپرده است.
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به جایگاه بینالمللی توافق برجام یادآور شد: متأسفانه این گمان وجود دارد که برجام برای ایران حقی ایجاد کرده درحالیکه برجام مجازاتی بود بابت عملکرد ایران و شکستن تعهداتش در قبالان پی تی. ایران مجبور بود به این قرارداد تن در بدهد. هنر کسانی که برجام را امضا کردند این بود که مجازات را به حداقل ممکن کاهش دادند، ولی متأسفانه این تلاش قدر دانسته نشد و ایران باز هم برای مدتی نامعلوم از قافله توسعه جهانی عقب میماند. وی گفت: پرونده امیدواری به دولت چهاردهم برای عمل به وعده آشتی با جهان پیش از این سفر نیز بسته شده بود. اما امروز مسئله این است که مسعود پزشکیان در دوران مبارزات انتخاباتی تعهدی به ملت ایران داده بود و گفته بود اگر روزی نتواند به وعدههایش عمل کند، استعفا خواهد داد. متأسفانه آن روز فرا رسیده است.
این کارشناس سیاسی با مرور کارنامه رئیس دولت چهاردهم متذکر شد: از روزی که مسعود پزشکیان به عنوان برنده انتخابات شناخته شد، گروهی که بازنده رقابتها بود ابتکار عمل را در دست گرفت. این گروه با دعوت از شخصیتی چون اسماعیل هنیه برای مراسم تحلیف رئیسجمهور یک کشور، تحلیف را به مجلس عزا تبدیل کردند و رئیسجمهور از آن پس پیوسته از این مجلس عزا به آن مجلس یادبود رفته است. میتوان گفت هدایت سمت و سوی سیاسی حاکمیت عملاً در اختیار آقای جلیلی و گروه ایشان است و همفکران وی سیاست خارجی ایران را تعریف میکنند.
وی گفت: از نظر مردمی که با رأی دادن به مسعود پزشکیان به دنبال صلح و آشتی با جهان و در امید یک زندگی معمولی بودند، کار دولت تمام شده و رئیسجمهور در عمل به وعدهاش ناکام بوده است. جامعه با بیم و هراس در انتظار جنگ، حادثهای نظامی یا شوکی این چنینی است. مردم امروز از خود میپرسند چرا تصمیم گیران و سیاست ورزان در مسیری حرکت میکنند که چشم اندازی جز نابودی کشور در آن دیده نمیشود؟ آیا باید منتظر باشیم تا جنگ شود و دیگران برای ما تصمیم بگیرند؟
فریدون مجلسی در پایان سخنان خود تاکید کرد: هنوز زیر ساختهای مملکت پابرجاست و میتوان با شجاعت گزینه سازگار شدن با جهان را انتخاب کرد و به کشوری قوی در منطقه تبدیل شد. شکی نیست که در جنگ آسیب زیادی به اسرائیل میرسد، اما اگر نابودی اسرائیل به قیمت سوختن سرزمین ایران تمام شود این برد چه ارزشی دارد؟ مردمی باید باشند و کشور باید پابرجا بماند تا پیروزی را جشن بگیرند!