ستاره صبح، فائزه صدر: درحالیکه عمر دولت چهاردهم به سه ماه نرسیده، وزیر امور خارجه در این مدت کوتاه روز های پر کاری داشته است. تور سفر های دیپلماتیک عباس عراقچی در منطقه با دیدار از لبنان آغاز شد. وزیر امور خارجه سپس بی وقفه به عراق، سوریه، عربستان، قطر، اردن، عمان، ترکیه و مصر رفت. روز های پر کار عراقچی نشان میدهد حاکمیت در اوج تنش منطقه به دستاورد دستگاه دیپلماسی چشم دوخته است. دستاوردی که میتوند معادله جنگ را تغییر دهد. ستاره صبح در گفتوگو با غلامعلی رجایی، مشاور پیشین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به بررسی روابط ایران و کشور های منطقه و همچنین دستاورد های سفر وزیر امور خارجه پرداخته که در ادامه میخوانید:
سابقه نداشته وزیر امور خارجه ایران در مدتی کوتاه به چندین کشور منطقه سفر کند به ویژه که دیدارهایی با مقامات اردن و مصر نیز در فهرست دیدار های دیپلماتیک عباس عراقچی دیده میشود. چه دستاوردی بر سفر های وزیر امور خارجه متصور است؟
مسعود پزشکیان تجربه حضور در پاستور ندارد از این رو اتفاقات اخیر منطقه فرصتی برای پختگی بیشتر و آزمونی برای دولت چهاردهم است. حوادث پیش آمده در منطقه و حملات اسرائیل وضعیت یکنوخت سیاست خارجی ایران را تکانی داده و به تغییرات و تصمیمات شتاب داده است.
آقای عراقچی در یکی از سنگین ترین برنامه های دستگاه دیپلماسی یعنی مذاکرات برجام، نفر دوم ماجرا بود. این فرد در خصوص روابط خارجی ایران فردی پخته، با تجربه و توجیه است. اما سیاست خارجی به طور کامل با هدایت رهبری است.
دولت چهاردهم با تعریف وضعیت جدیدی در دیپلماسی کشور روبهرو است. شرایط جدید بر کارآمدی تیم وزارت امور خارجه میافزاید. تا اینجا وزارت امور خارجه دولت تکاپوی قابل قبولی داشت اما باید خروجی سفر های عباس عراقچی را در عمل ببینیم تا بتوانیم نظر بدهیم.
ایران ناچار از اقدامات دیپلماتیک است زیرا ما در فضای جنگ قرار داریم. با انتقال رادار تاد از ایالات متحده به اسرائیل، ایران در آستانه جنگ غیر مستقیم با آمریکا است.
در چنین شرایطی مسئولیت دستگاه دیپلماسی سنگین است و انتظارها بالا است. تحرکات دیپلماسی متفاوت از دولت های پیشین است، زیرا شرایط کاملا فرق کرده است. در دوران آقای هاشمی ایران شرایط پس از جنگ را از سر میگذراند که اعراب به طور تمام قد در کنار عراق بودند و در سیاست، اقتصاد و از نظر فرهنگی و رسانهای یا از نظر تسلیحاتی و ارسال امکانات به طور کامل از عراق پشتیبانی کرده بودند.
در دوران اصلاحات، آقای خاتمی با گفتوگوی تمدنها از تقسیمات منطقه فراتر رفت و پا به مطلوبات جهانی گذاشت. دیالوگ با جهان را باز کرد و بسیار موفق ظاهر شد. به نظر من ترکیبی از سیاست خارجی و منطقهای در دوره سازندگی و اصلاحات میتواند الگوی مناسبی برای دولت چهاردهم باشد.
آیا میتوان بین کاهش تهدید اسرائیل در حمله به ایران و تحرکات اخیر دستگاه دیپلماسی ارتباطی برقرار کرد یا خیر؟
هنوز تأثیر سفر های عباس عراقچی آشکار نشده، ولی ایران باید منطقه را مطمئن میکرد که ما با آنها کاری نداریم اما در صورت همکاری با اسرائیل ایران عکس العمل نشان خواهد داد.
اردن و دیگر کشورها در رابطه با استفاده از آسمانشان گلایه دارند. پیامهایی وجود دارد که در این سفرها رد و بدل شده است.
عامل تعلل اسرائیل، آمریکا است که در استانه انتخابات قرار دارد. دموکراتها از یک سو به حمایت لابی های یهود و از سویی به رأی آسیایی تبار ها، اعراب و مسلمانان نیاز دارند. انتخابات آمریکا در برابر اسرائیل عمل کرده و اجازه نمیدهد نتانیاهو وارد جنگی پر خسارت و پر آسیب با ایران شود.
ریشه تعلل اسرائیل را در وضعیت آمریکا جست و جو کنید، نتانیاهو در حمله به ایران مصمم است و دیپلماسی نمیتواند به شکل بازدارنده عمل کند. اسرائیل تصمیم خود را گرفته و تنها انتخاب زمان حمله معلق است.
آیا دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی میتواند در ایجاد آتش بس غزه و لبنان و برقراری صلح سهمی داشته باشد یا خیر؟
ایران در ماجرای غزه و لبنان درگیر شده است به ویژه پس از موشکهایی که به خون خواهی شهادت اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله فرستادیم. موضع گیری های رسمی ایران در قبال حملات اسرائیل نسبت ایران با غزه و حزب الله را مشخص میکند.
امروز نیز درحالیکه اعراب واکنشی به شهادت یحیی سنوار نشان نمیدهد ایران موضع گیری میکند و اسرائیل را محکوم میکند. موضع ایران قابل تردید نیست. ایران باید در پاسخ ترور اسماعیل هنیه در تهران از حیثیت خود دفاع میکرد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی نمیتواند نیروهای حامی خود در منطقه را تنها بگذارد این گروهها به حمایت نیاز دارند. در مقابل باید بپذیریم که چنین ورودی به تنش منطقه عواقبی برای مردم در داخل دارد. ایران آمادگی درگیری در جنگی دراز مدت را ندارد. حمله اسرائیل به ایران شرایط را سخت خواهد شد.