البته نمایشگاه مطبوعات به گواه تاریخچه آن کمتر دارای هویت خاص بوده است. نمایشگاه مطبوعات اولین بار در سال ۱۳۷۲ و همزمان با نمایشگاه کتاب برگزار شد با این طرز فکر که مخاطبان قطعی نمایشگاه کتاب به این روش به سمت نمایشگاه مطبوعات کشیده میشوند. این کار منتقدان خودش را در آن زمان داشت.
ناشران کتاب، همزمانی نمایشگاه مطبوعات را رقیبی برای خود میپنداشتند و میگفتند مخاطبان کتاب اینگونه ریزش پیدا میکنند. عدهای از مطبوعاتیها هم منتقد موضوع بودند و میگفتند کسانی که برای خرید کتاب میآیند، لزوما مخاطب نمایشگاه مطبوعات نیستند. بنابراین در سالهای بعد یعنی سال ۱۳۸۵ نمایشگاه مطبوعات هویت مستقل خود را پیدا کرد.
مطبوعاتیها از این موضوع شاد و راضی بودند، اما مخاطب خاص مطبوعات به تدریج جذب نمایشگاه مطبوعات شد تا اینکه در سالهای بعد نمایشگاه مطبوعات دقیقا کارکرد محتوایی خودش را به دست آورد و محلی شد برای دیدارها و همافزایی مطبوعاتی. مهمترین رویدادهای نمایشگاه مطبوعات ارائه آخرین شماره داغ نشریات، انتشار ویژهنامه پر و پیمان ویژه نمایشگاه که هر نشریهای تلاش میکرد خبری از فعالیت خود را در آن به چاپ برساند، بازدید رئیسجمهور وقت و حضور مطبوعاتیهای پیشکسوت و سیاسیون پرطرفدار و بعضا جنجالی که نمایشگاه را به محلی جدی برای تضارب آرا تبدیل کرده بود.
هر غرفه تلاش میکرد با دعوت از مهمانی ویژه و سرشناس جذب مخاطب کند و شور و حالی به نمایشگاه مطبوعات ببخشد. خاطرم هست که وقتی زندهیاد احسان نراقی به غرفه شوکران آمد، جمعیت هوادار او چنان به پنلها و ستونهای غرفه فشار آوردند که انتظامات از بیم ریزش غرفه به ما تذکر دادند که برنامه دیدار را زودتر به پایان برسانیم.
یادم هست اولین شماره مجله شوکران را با تب و تابی وصفناپذیر به نمایشگاه مطبوعات رساندم. محل آن نمایشگاه بینالمللی تهران که فضایی تخصصی برای برپایی نمایشگاههاست بود. مجله شوکران با تیراژ ۵۰۰۰ نسخه در نمایشگاه مطبوعات به چاپ دوم رسید. از چاپخانه خواستم بلافاصله ۱۵۰۰ نسخه دیگر چاپ کند و در دو سه روز آخر نمایشگاه چاپ دوم مجله تخصصی ادبی شوکران را به نمایشگاه مطبوعات عرضه کردم.
همان موقع روزنامهنگار برجسته، آقای محمدمهدی فرقانی به همراه دیگران از دم غرفه شوکران عبور میکرد که پوستر چاپ دوم شوکران توجهش را جلب کرد. ایستاد و گفت چاپ دوم یک نشریه ادبی در تاریخ مطبوعات ادبی کشور بیسابقه است.
این خاطرات را نوشتم که بگویم نسل ما چه دورههای طلایی را در مطبوعات کشور تجربه کردیم. همان موقع هم فشار اقتصادی بر گرده مطبوعاتیها سنگینی میکرد. من برای تأمین هزینههای مجله شوکران خیاطی میکردم و هر موقع پول کم میآوردم با افتخار النگوهایم را از دستم درمیآوردم و برای تأمین کاغذ نشریه میفروختم، زیرا هدف خدمت به مخاطب فرهنگی بود. هدف طی طریقتی بود برای کسب شعفی کاملا معنوی! اما حالا شرمندهام که گاهی به خودم میگویم کاش النگوهایم را نگه داشته بودم، زیرا در سالهای بعد وضعیت مطبوعات به ویژه مطبوعات فرهنگی دچار افت شدید شد. همنسلان ما که در برابر واقعیتهای تلخ کاهش مخاطب و تحدید اقتصادی مطبوعات مقاومت میکردیم دیگر در امرار معاش شخصی هم دچار مشکل شده بودیم، اما از راهمان بیرون نیامدیم. فقط به این دلخوش بوده و هستیم که اگر یک مقاله مجله زندگی یک نفر را در گوشهای از ایران تغییر دهد ما رسالتمان را انجام دادهایم. از این خاطرات شخصی که شرح حال بقیه نشریات فرهنگی هم هست بگذریم.
به هر حال نمایشگاه مطبوعات کارکرد واقعی خودش را پیدا کرده بود. متأسفانه در سال ۱۳۹۶ نمایشگاه مطبوعات دوره افول خودش را تجربه کرد و تا امسال دقیقا شش سال به فراموشی زمانه و کرونا سپرده شد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای مربوطه فراتر از نقش نظارتی بر مطبوعات، به عنوان ارائهدهنده خدمات به رسانهها و مطبوعات وظیفه دارند فضایی برای گردهمایی مطبوعات را ذیل عنوان نمایشگاه فراهم کنند. بخش خصوصی هرگز نه توان برگزاری فستیوال مطبوعات را دارد نه تا به حال در این زمینه انگیزهای از خود نشان داده است. بنابراین وقتی نمایشگاه رسانههای ایران پس از شش سال احیا شد، بر خود واجب دانستم تا یک بار دیگر فضای نمایشگاهی را بیازمایم. نمایشگاه رسانههای ایران امسال با حضور شرکتهای دانشبنیان، روزنامهها و برخی نشریات برگزار شد. در شرایطی که مردم زیر بارش سیلآسای دادههای فضای مجازی هستند، مطبوعات هم دچار کمبود مخاطب هستند. نشریه شوکران را به عنوان نشریه مستقل ادبی در رویداد نمایشگاه رسانههای ایران شرکت دادم. نمایشگاه با توجه به تخصصی بودن از یک سو و بعضا قهر بودن مردم از سوی دیگر دارای مخاطب مردمی چندانی نبود، اما فضای نمایشگاه این اجازه را داد که دیدارهای مطبوعاتی تازه شوند و اهالی رسانه با آشنا شدن با پلتفرمهای جدید در جستوجوی راههایی برای افزایش مخاطب و بهبود اقتصاد خود باشند. به گمانم «بودن» هر رویداد فرهنگی سوای حواشی سیاسی آن بهتر از «نبودن» آن است. رخوت، ناامیدی، کنارهگیری چیزی است که «تاریکی» از آن لذت میبرد. به نظرم با کار اثباتی میتوان روزنههایی برای تابیدن «نور» به حوزه فرهنگ و ادبیات باز کرد. ما مطبوعاتیها اگر انتخاب کردهایم که در ایران بمانیم و اینجا کار کنیم از تمام گزینههای وطنی برای حفاظت از شغلمان بهره میگیریم.
نمایشگاه رسانهها اگر از این پس در فضای نمایشگاه بینالمللی تهران برگزار شود پسندیده است. ساختن فضای زنده مطبوعاتی هم که روزنامهنگاران حرفهای را گرد هم آورد همت جمعی و مهربانی با مردم را میطلبد.