درچنین فضایی برخی سخنها که برخلاف برداشت عدهای باشد، جرم انگاشته میشود. واقعیت این است که در جوامع پیشرفته کنشگران سیاست کسانی را که دچار توهم میشوند به نقد میکشند تا آنها به سیاست های درست و به نفع مردم تن بدهند. عدهای مشاوره دلسوزانه را نشانه ترس و وابستگی میپندارند و تلاش میکنند با فضاسازی میدان نقد ونگاه متفاوت را محدود کنند. بسیاری از اظهارنظرهای بدون پشتوانه کارشناسی با پنهان کردن نارساییها و رؤیا پردازیها بربستر توهم شکل گرفته است. اینکه در دایرهای بسته از اطلاعات گمان کنیم که ما تافته جدابافتهای هستیم که بدون اصلاح ساختاری میتوانیم از دام تنگناها و دشواریها رهایی یابیم نشانه توهم دانایی است. پیشینیان به درستی میگفتند که «پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است.»
توهم دانایی، پرسیدن و از توانمندان وآگاهان راه حل خواستن را با اعتباری گره میزند که پرسیدن را نشانه ندانستن میداند. درحالی که پرسیدن نشانهای از آگاهی است.
برای نجات کشور به بسیج دانایی نیاز است. بسیج دانایی برخلاف توهم دانایی آینده را پیش بینی پذیر میکند و جامعه را به اطمینان خاطری میرساند که امید از دل آن جوانه میزند.
امید مردم و اعتبار حاکمیت آیندهای را رقم خواهد زد که ماندگاری کشور و توسعه و پیشرفت پیامد آن است.
شرایط میطلبد برای عبور از بحرانها از اجماع نظر خردمندان کشور به جای توهم دانایی که یک گروه خاص میپندارند که همه چیز را میدانند استفاده کرد و باری از دوش مردم برداشت.