آمار های منتشر شده یک سوم از جمعیت کشور با اختلالات روانی،رو به رو هستند.این موضوع بروز و ظهور یک پدیده اجتماعی است. از دیدگاه روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی هیچ پدیده ای غیر از گرسنگی و تشنگی غریزی نیست. اختلالات روانی و مشکلاتی از این دست، پدیده هایی است که به دلیل شرایطی که بر جامعه حاکم است به وجود می آیند، رشد می کند، بالنده می شوند و گسترش دارند.
از دیدگاه جامعه شناسان توسعه این آب و هوای نامطلوب اجتماعی یعنی توسعه برخوردها، درماندگی ها، ناروایی ها، اختلاس ها، روابط مداری ها و... مردم را دچار تعارض روحی می کند.
وقتی جامعه دچار تضاد روحی شود، تعادل خود را بر هم می زنند و به عبارتی فضای حیاتی شما تغییر می کند. بر این اساس در میدان زندگی یا فضای حیاتی با دو دسته نیرو درگیر هستیم: 1. دسته عوامل برانگیزنده کاری 2. دسته عوامل بازدارنده آن
به طور مثال؛ در حال حاضر شما حالت روحی و روانی دارید و در جایی هم قرار دارید نمی توانید حال خود را بروز دهید. دلتان می خواهید شادی کنید اما عوامل بازدارنده ای در محیط وجود دارد. مانند دوستان و همکاران که شما را می بینند و می گویید این جا مکان مناسبی برای نشان دادن این هیجان نیست. بنابراین ظهور و بروز آن هیجان را به تنهایی خود می کشید و در میدان زندگی این کار را انجام نمی دهید.
دهه ها است که جامعه هیجانات و احساسات بسیاری را از میدان زندگی بیرون کشیده و به گوشه های خلوت و انزوا برده است. از سویی نیروهای برانگیزنده و ناخوشی آفرین از جمله عوامل روحی و روانی در هر دو محیط درونی و بیرونی زندگی افراد فراوان است و کار کرده اند. این نیروها تحریک کننده فرد به سمت ناراحتی های عصبی و روحی است. به عبارتی محرک برای شادی و یا میدان بروز شادی کم و محرک و میدان بروز غم در این شرایط فراوان است.
نیروهای برانگیزنده هستند که حالات روحی و روانی افراد یا تعادل اجتماعی را در دست دارند. وقتی این غم و شادی در تعادل باشند شما هم متعادل رفتار می کنید ولی وقتی یکی از این دو زور بیشتری نسبت به دیگری داشته باشد تعادل برقرار نمی شود، در کشور نیروهای بر انگیزنده این که ناراحت و عصبانی بشوید فراوان است. هر کسی می تواند ده ها مورد از جمله: ناراحتی، پرخاشگری، فقر، گرسنگی، درماندگی و ... را نام ببرد. گفت و شنود جامعه در راستای گسترش محرک های ناخوشایند است وقتی در تاکسی یا اتوبوس یا مترو نشسته اید درباره زیبایی های زندگی صحبت نمی شود بلکه از ناهنجاری ها می شنوید.
امروز اخبار و گفتمان جامعه ایران تعادل روحی و روانی افراد را برهم می زند و وقتی تعادل روحی و روانی برای مدتی طولانی به هم میخورد، فرد دچار ناراحتی روحی می شود و نشانه های بیماری و درماندگی را بروز می دهد. روان انسان پیچیده است اما نگارنده درباره معادله ای ساده صحبت می کند.
هر فردی چه فقیر و چه از طبقه متوسط با مشکلات روبرو است که ریشه اقتصادی دارد. عرصه ای برای بروز شادی فراهم نشده و میدان اتفاقات غم بار شده است. همه این موارد باعث می شود تا تعادل روحی فرد به هم بخورد و درمانده شود.
اقتصاد و اخبار است که ایرانیان را پریشان کرده و تعادل روحی را بر هم زده است. نبود شادی و نشاط، مشاهده غم روان افراد را تحت تاثیر قرار میدهد.
جوانان تحمل پذیری کمتری دارند و حساس تر هستند و بیشتر در معرض افسردگی و ناامیدی قرار دارند.
به طور میال خبر تلخ قتل داریوش مهرجویی، کارگردان بزرگ سینمای ایران در روزهای گذشته هراس را در جامعه ایجاد کرد. وقتی یک خبر چنین تاثیری به جا می گذارد، تاثیر اخبار روزانه بر روح و روان افراد را مقایسه کنید.
قتل استاد بزرگ داریوش مهرجویی و مهسا امینی یک خبر ساده نیست که در اخبار روزانه گم شود. این خبر ها در عمق روح و روان ایرانیان نفوذ کرده و باعث نگرانی می شود.