با توجه به شرایط جامعه، آیا میتوان گفت نیاز به فراغت برای مردم ضروری است؟
نظریه مزلو نیازهای بشر را موردتوجه قرار داده است وی به ترتیب نیازها معتقد است. اول نیازهای فیزیولوژیکی مثل خوراک، پوشاک و مسکن مهم است و بعد به نیازهای متعالی انسان اشاره میکند مثل نیاز به پیشرفت، اعتمادبهنفس و خلاقیت و... انسان ابتدا یک نیاز پایینتر مثل رفع گرسنگی دارد تا به نیازی متعالی برسد. ما کار میکنیم تا شکممان را سیر کنیم ولی بعد باید زمانی را برای سیر کردن روح و روانمان اختصاص بدهیم. بعدها روانشناسی به اسم «تولمن» با توجه به هرم نیازهای مزلو اوقات فراغت را در طبقات نیازهای فراغتی شناسایی کرد. نیاز به استراحت، نیاز به تجربه سفر، نیاز به ارتباط با دیگران و... ازجمله نیازهای شناختهشده انسانها هستند که ما آنها را در ذیل نیازهای اوقات فراغت تعریف میکنیم. البته نیازهای کاذبی هم وجود دارند که وقتی از اوقات فراغت صحبت میشود آنها هم به ذهن متبادر میشوند و ضرورت دارد. ولی در علم نیازهای اوقات فراغت جایگاهی ندارند.
اهمیت اوقات فراغت را باید در قالب فرصتی فردی دید یا این زمان در ارتباط با خانواده معنا و اثر پیدا میکند؟
باید دانست که اوقات فراغت به معنی وقت آزاد و بیکاری نیست بلکه فرصتهایی است که انسان مسئولیت شغل و تحصیل و تکلیف ندارد، ولی با میل خودش مشغول کارهای دیگری میشود. اینجا انتخاب نوع گذران اوقات فراغت یک انتخاب شخصی است، ولی اوقات فراغت صرفاً زمان بیکاری و بخوروبخواب نیست. یکی از نیازهای فراغتی انسان ارتباط با دیگران است. چهبهتر است که این فرصت با خانواده سپری شود. بخصوص فاصلهای که مدرنیته اعضای خانواده و اعضای جامعه را از یکدیگر دور کرده است؛ زیرا پدر و مادر درگیر مشکلات اقتصادی هستند. کودکان و نوجوانان بیشتر وقت را در فضای مجازی سپری میکند. امروزه مهدکودک، مدرسه و رسانه جای پدر و مادر را گرفته است. بعضی از والدین هیچ اطلاعی از رفتوآمد فرزند اش ندارد یا نمیداند و اصلاً نمیفهمد که در موبایل و تبلت فرزند چه میگذرد! والدین وقت کافی برای همراهی مؤثر فرزند خود را ندارند. نتیجه چیست؟ استرسها، آسیبها، افسردگی و بیماریهای روانی در جامعه افزایش پیدا میکند. ناهماهنگی و نبود ارتباط بین پدر و مادر و پدر و فرزند و مادر و فرزند و نبود ارتباط مستقیم در خانواده، اول سلامت و شادابی را از خانواده میگیرد و بعد بر سلامت و پویایی جامعه اثر میگذارد.
با توجه بهاحتمال تصویب طرح ساماندهی تعطیلات و اضافه شدن روز پنجشنبه به تعطیلات آخر هفته، میتوان به تأثیر این طرح بر نشاطآفرینی یا افزایش آرامش در جامعه امیدوار بود؟
کمتوجهی اعضای جامعه به یکدیگر و خانواده یک مشکل امروزی است. حالا هر طرحی که بتواند زمان بیشتری را در اختیار اعضای خانواده قرار بدهد تا فرصت بیشتری برای ارتباط نزدیک باهم داشته باشند، غنیمت است؛ اما مشکلات اقتصادی عاملی خواهد شد که در این فرصت افراد را به فکر شغل دوم بیندازد. افراد زیادی به لحاظ تأمین معیشت در مضیقه هستند و مجبورند بهجای یک شغل در دو یا چند شغل کار کنند. اضافه شدن تعطیلات آخر هفته به فرض اینکه این افراد در مشاغل رسمی فعال هستند و یک روز تعطیل خواهند داشت، انگیزهای ایجاد میکند که آن روز هم از طریق یک فعالیت دیگر امرارمعاش کنند. دیگران هم که در مشاغل آزاد فعالیت میکردند روال قبلی را میروند و روز تعطیل رسمی آخر هفته باشد یا نباشد برایشان فرقی نمیکند. افرادی که توانمندی مالی دارند و پیشازاین هم اهل سفر و گردشگری و تفریح بودند، فرصت بیشتری پیدا میکنند. اما جوانی که امکاناتی ندارد، این روز را یا در خیابان پرسه میزند یا میرود و درجایی مینشینند و با دوستانش سیگار و قلیان میکشد که آسیبهای خودش را به دنبال دارد. وقتی اوقات را اضافه کردیم باید برای غنی کردن اش همفکری بکنیم. ابتدا باید امکاناتی ازجمله امکان تماشای کمهزینه فیلم و تأثر فراهم شود، باشگاههای ورزشی دولتی و فضاهای سبز گسترش پیدا کنند، مکانهای سرپوشیدهای که پذیرای خانوادهها و جوانها باشد در شهرها ایجاد شود. شهرها انسانمحور طراحی شوند. میادین شهروند محور باشند تا بتوانیم بگوییم افزایش اوقات فراغت با آن بستر و زیرساختی که قبلاً فراهم کردیم منجر به نشاطآفرینی در جامعه میشود. اگر تعطیلات افزایش پیدا کند و امکاناتی برای پر کردن اوقات فراغت در دسترس افراد نمیتواند طرح موفق از کار درآید.