ستاره صبح آنلاین-مردم ایران پس از کودتای 28 مرداد 1332 ، دیدند آزادیهایشان از بین رفته و به فکر اعتراض برعلیه رژیم پهلوی افتادند. دانشگاهها بهویژه دانشگاه تهران کانون مبارزه علیه «استبداد» ، «بیعدالتی»، نبود «انتخابات آزاد» و ... بود. نخست دانشجویان سپس مردم بهتدریج تحت تأثیر سخنان آیتالله خمینی، طالقانی، منتظری، علی شریعتی، مهدی بازرگان و... قرار گرفتند و در سالهای 56 و 57 به خیابان آمدند و رژیم پهلوی را ساقط و جمهوری اسلامی را برپا کردند. جمهور یعنی رأی اکثریت ملت در اداره کشور تعیینکننده است و بر اساس گفتههای رهبران انقلاب مردم قیم نمیخواهند و خودشان می توانند سرنوشت خودشان را تعیین کنند نه اینکه عدهای بهجای مردم تصمیم بگیرند. مردم شعارها و آموزههای دوره انقلاب را در خاطر دارند و از خود میپرسند چرا زندگیشان بهبود نیافته است؟ مردم ایران اگر درگذشته مطالبه گر نبودند، امروز مطالبه گر شدهاند و از مسئولان عمل و پاسخ میخواهند نه «حرف» و «وعده». قرار بود مردم به «رفاه» و «عدالت» برسند نه اینکه شاهد «فساد»، «تبعیض» و «بیعدالتی» در جامعه باشند وعدهای از قدرت سوءاستفاده کنند و دست در جیب مردم کنند. علت اینکه وضع بهبود نیافته و جامعه اخلاقی نشده وجود میلیونها پرونده در محاکم قضائی است و پروندههای خرد و کلانی است که دستگاه قضائی به نیکی وقاطع با متجاوزان برخورد کرده و میکند. نویسنده فایل صوتی مناظره «مهدی بازرگان» با «سید محمد بهشتی» بر سر اینکه تعهد اولویت دار یا تخصص رادیده است. در این فایل بهشتی می گفت تعهد اصل است در مقابل بازرگان می گفت تخصص در اداره کشور اولویت دارد.بازرگان از بهشتی پرسید شما اگربخواهید از قم به تهران بروید با یک راننده بی تجربه خواهید رفت یا با یک راننده با تجربه؟بهشتی پاسخ داد دیگر حرفی ندارم. البته افرادی که دارای تخصص هستند بی تعهد نیستند، چون تعهدشان به انجام کار درست، علمی و فنی است. مشکل کشور ازآنجا آغاز شد که افراد کار بلد، ملی، خیرخواه، دوستدار مردم و ایران از دایره «تصمیمگیری» و «تصمیم سازی» به بهانه نداشتن تعهد، عدم التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه (که در دادگاه صالحه به اثبات نرسیده بود) حذف و به حاشیه رانده شدند و جای آنها را افراد بهظاهر متعهد گرفتند. متخصصان همانهایی هستند که سالها پیش گفتند و هشدار دادند که ساخت «فولاد مبارکه» و «کارخانه فولاد سپاهان» به دلیل نیاز به آب زیاد باید در بندرعباس ساخته میشدند نه در استان اصفهان. ساخت «سد کرخه» به دلیل گریز آب که در کف آن وجود دارد اشتباه بوده و نباید ساخته می شد،همچنین ساخت سد گتوند به دلیل اتصال به زمین های نمکی اشتباه بوده است. ساخت «کارخانه نیشکر هفتتپه» به دلیل نیاز به آب زیاد در خوزستان غلط بوده است.همچنین در شهرها هم طرفداران محیطزیست هشدار دادند باغات را ویران نکنید و بهجای آنها برج بسازید، بهجای ساخت اتوبان در شهرها باید مترو ساخته میشد، در بالادست دریاچه ارومیه نباید سد ساخته میشد. اینها نمونههایی از اجرای پروژههای غلط و نادرست است که مغایر با نظر اهلفن ساختهشدهاند که عوارض آن درگذر زمان در کشور بهویژه در استان خوزستان ظاهرشده و حدود ده شب است که گروههایی از مردم شهرهای خوزستان به کمآبی ازجمله خشک شدن «هورالعظیم» و ... اعتراض میکنند. شگفت آنکه خبری از نمایندگان انقلابی خوزستان که در میان معترضان آنها راقانع کنند نیست. اگر رد صلاحیتها نبود و نمایندگان واقعی مردم برگزیده میشدند، اکنون نمایندهای که در بین مردم نفوذ داشت به میان آنها میرفت و آنان را آرام و وعده راهحل هم میداد. به عقیده نویسنده اگر در اداره کشور ازنظر نخبگان، فنسالاران، تکنوکرات ها، علم مدیریت و علم اقتصاد در اداره کشور استفاده نشود مشکلات کنونی نهتنها از پیش پای ملت برداشته نخواهد شد، بلکه بر حجم آنها نیز افزوده خواهد شد. نویسنده بر این باور است وقتی تصمیمهای غیر کارشناسی گرفته می شود مثل سنگی که مجلس یازدهم درباره برجام پیش پای دولت انداخت، مشکل نهتنها حل نمیشود بلکه پیچیده و پرهزینه برای ملت میشود. بسیاری از دیپلماتهای کنونی و پیشین، اقتصاددانان، سیاسیون ، نمایندگان ادوار مجلس ووزرای پیشین بر این عقیده هستند که برجام را با آمدن «جوبایدن» به کاخ سفید میشد احیاء کرد؛ اما قانون راهبردی مجلس برجام را به محاق برد و معلوم نیست در آینده بتوان برجام را احیاء کرد؟ اگر به نظر اهلفن، خیرخواهان، افراد نخبه عمل میشد روابط خارجی و بسیاری از مشکلات دیگر کشور حل میشد و امروز مردم از مواهب آن بهره مند می شدند و شاهد گروههایی از مردم در کف خیابان نبودیم.