فرش ایران در گذشته یکی از کالاهای صادراتی مهم کشور بود؛ آیا امروز هم فرش دستباف این جایگاه خود را حفظ کرده است؟
فرش ایران در زمانی نهچندان دور بعد از نفت، دومین صادرات کشور بود، ولی امروز این نسبت وجود ندارد و صادرات فرش در مقایسه با دهههای گذشته کم شده است. از سالهای 82 رفتهرفته صادرات فرش کم شد و امروز وضعیت با دو دهه پیش قابل قیاس نیست. جهان فرش ما را میشناخت و فرش ایرانی را دوست داشت. این یک ظرفیت است. پرسش این است که خارجیها کدام محصول ایرانی را در مرحله پیشتولید سفارش میدهند؟ آیا خودروی ایرانی این ظرفیت را دارد؟
از جمله امتیازات صنعت فرش دستباف، عدم انحصار در یک استان است و بافت فرش در 31 استان کشور اشتغالزایی میکند. همچنین این اشتغال ویژگی کارگاهی و بافت انفرادی در خانه را دارد؛ اما استانهای آذربایجان شرقی، اصفهان، فارس، خراسان، کرمان و قم نسبت به سایر مناطق کشور در عرصه بافت فرش سرآمد هستند.
بهعنوان فعال صنعت فرش دستباف، عوامل رکود صنعت فرش را در چه مواردی میدانید؟
کسانی که فرش صادر میکنند باید بازگشت ارز داشته باشند. یک سال برای این پروسه زمان گذاشته شده است و ارز فرشی که از کشور میرود باید تا یک سال بازگردانده شود، ولی فرش کالایی نیست که به محض خروج سریعاً به فروش برود و ممکن است فرشی سالها در گالری بماند و فروخته نشود. تعهدات ارزی جدید کسانی را که سالها تاجر و صادرکننده فرش بودند با مشکل روبرو کرد و صادرات فرش کمرنگ شد.
از دیگر عوامل رکود در صادرات فرش چند نرخی بودن ارز است. تاجر با ارز آزاد خرید میکند، ولی برگشت ارز باید نیمایی باشد. نوسان نرخ ارز نیز عرصه عمل صادر کننده را محدود کرده است. جایگاه پول ملی مشخص نیست و بسیاری از تجار فرش برای صادرات ریسک نمیکنند.
یک معضل بزرگ در این حوزه بیمه قالیبافان است. دولت ۲۰٪ سوبسید میداد و تا سال ۹۲ نزدیک به ۷۰۰ هزار خانواده قالیباف بیمه شده در کشور وجود داشت؛ اما همان زمان هم کشور این ظرفیت را داشت که دو میلیون خانواده قالیباف بیمه شوند. سوبسید دولتی موجب شد امروز تعداد قالیبافان بیمه شده به زیر ۳۰۰ هزار خانوار برسد. وقتی قالیباف تأمین اجتماعی ندارد درآمدش هم کم است، رفتهرفته دلسرد و ناامید میشود و دار قالی را رها میکند و به بیکاران جامعه میپیوندد؛ یعنی متأسفانه بهجای افزایش قالیبافان بیمه شده، شاهد کاهش آمار بیمهشدگان بودیم. درحالیکه بیمه تأمین اجتماعی امید قالیباف بود. مجلس مصوب کرده بود که هر کسی قالیباف است و سر دار قالی مینشیند باید از این بیمه استفاده کند. قانون وجود دارد، ولی اجرا نمیشود چون مجلس بر قوانینی که در خصوص تولیدکننده فرش دستباف و صادرکنندگان تصویب شده کمتوجه است.
نقش دولت در این وضعیت چیست؟ چهکاری میتوان برای بهبود وضعیت صنعت فرش دستباف انجام داد؟
زمانی در کل کشور بیشترین اشتغالزایی در بخش خصوصی در حوزه فرش دستباف بود. وقتی بیشترین اشتغالزایی در بخش خصوصی متعلق به صنعت فرش دستباف است باید این صنعت جدی گرفته شود. من بهعنوان یکی از فعالان این عرصه برایم جای سؤال است که چرا دولتها به این نقطه نمیرسند که فرش دستباف وزنهای در اقتصاد کشور است؟ پرسش این است که جایگاه فرش در بودجهبندی مجلس چگونه است؟
بسیاری از تولیدات کشور برای اثبات این ادعا باید راه درازی را طی کنند، ولی فرش قابلیتهای خود را ثابت کرده است. فرش در دورههای بسیاری نشان داده که میتواند بازاری در خارج از کشور داشته باشد. فرش دستباف به دولتمردان و تصمیم گیران ثابت کرده که ارزآور است. چرا این تولید فاخر و ارزشمند جدی گرفته نمیشود و اکثر سیاستگذاریها به ضررش تمام میشود؟
کاهش ارزش پول ملی، بازار فرش ایرانی را زیر سؤال برده است. برخی از اقلام مواد اولیه در فرشهای ریزبافت وارداتی هستند و صنعت فرش در دو سوی تولید و صادرات از نوسان ارز صدمه میبیند. لازمه صادرات تولید است و اگر تولید کم شود صادرات متأثر خواهد شد. یکی از دلایل افت تولید در صنعت فرش تنزل جایگاه تولیدکننده از منظر دولت است.
چندین وزارتخانه صمت، تعاون، ارشاد و کمیته امداد و به دنبال آن وزارت کشور، متولی صنعت فرش هستند. این چندگانگی و موازی کاری موجب سردرگمی سرمایهگذار و تولیدکننده است. شایسته است که صنعت فرش با توجه به قدمت، سابقه، ظرفیت و استعدادی که از خود نشان داده یک متولی واحد در حد وزارت داشته باشد. امروز فرشبافان تعاونی به وزارت تعاون رجوع میکنند. هنریهای عرصه فرش از وزارت ارشاد پیروی میکنند و قوانین و آییننامهها بعضاً موازی و متضاد هستند و نهتنها دردی از این صنعت فاخر دوا نمیکنند، بلکه دست و پاگیر هستند.
تأثیر تحریم بر صنعت فرش را چگونه ارزیابی میکنید؟
تحریم تأثیر منفی بر صادرات فرش کشور داشت که مهمترین اثرش سخت شدن پروسه بازگشت پول است. میگویند تحریم را دور بزنید، ولی من بهعنوان فعال این صنعت میگویم نمیشود تحریم را دور زد. از طرفی به دلیل وجود تحریم و فضای سیاسی، ورود توریست و گردشگر به کشور کاهش یافته و فرش ایران که یکی از کالاهای موردپسند گردشگر خارجی بود مثل گذشته خریدار ندارد.
مسئلهای که مغفول مانده از دست رفتن بازارها است. فرش ایران، جهانی بود و بازار خودش را پیدا کرده بود. همه دنیا فرش ایران را میشناختند؛ اما آیا خریدار منتظر رفع تحریمهای ما خواهد ماند؟ بازار نیازش را به طریقی رفع میکند و ما به مرور بازارهایی را که به تاریخ فرشمان برای به دست آوردنشان تلاش شده بود از دست میدهیم.