پیش از کرونا وزارت بهداشت اعلام کرده بود 23.8درصد از مردم ایران نیاز به خدمات روان شناختی دارند امروز رییس سازمان روانشناسی و مشاوره کشور این میزان را 33.8درصد اعلام کرده آیا این آمار در مشاهدات میدانی پزشکان و روانشناسان تایید می شود یا خیر؟
تعداد مراجعین به مطب های روان پزشکان و روانشناسان ثابت است چون طبیعتا نمی توانند مراجعینی بیش از این تعداد را بپذیرند. از این رو پزشکان مرجع درستی برای ارائه آمار نیستند. آمار ها وقتی درست خواهد بود که با روش های آمار گیری و تیمی علمی پژوهش درستی صورت بگیرد و آمار های جدیدی به دست بیاید ولی تا آن جایی که من اطلاع دارم پژوهش های کشوری، چندین سال است که متوقف و انجام نمی شود. البته آمار اعلام شده حرف جدید و تازه ای نیست.
در همه کشور ها به طور متوسط 25درصد از جمعیت عمومی نیاز به خدمات روان پزشکی دارند. البته این میزان به نسبت کشور ها و وضعیت رفاهی مردم آن ها و به نسبت توجه به مساله بهداشت و سلامتی در جوامع مختلف متفاوت است و کمی بالا و پایین می شود.
البته بین مفهوم روانشناسی و روانپزشکی تفاوت هایی وجود دارد. روان پزشکی به موضوع سلامت و بیماری توجه دارد و روانشناسی به شناخت مسائل و درمان های روانشناختی مورد نیاز بیماران می پردازد. اما به طور مثال مساله ای مثل افسردگی و بسیاری از بیماری ها در حوزه روانپزشکی درمان می شود. باید جناب حاتمی به طور دقیق بگویند که مرجع این آمار کجا است؟ چون بسته به مکان و زمان مختلف در شهرها و روستاهای مختلف ایران، آمار ها متفاوت است.
چون آنچه که به بهداشت روانی و سلامتی روانی انسان ها مربوط است در موقعیت های مختلف به تناسب مختلف با هم متفاوت است. باید دید این پژوهش در کدام منطقه ایران صورت گرفته است.
آیا افزایش افراد نیازمند به درمان در حوزه بیماری های روانی، مورد تایید شما نیست؟
به طور کلی می توان گفت هر زمان زندگی مردم رو به سامان نیست آمار کسانی که نیاز به خدمات روان پزشکی دارند بالا می رود. وضعیت بد زندگی مردم جامعه می تواند موجب بالا رفتن آمار بیماری های روانی در سطح جامعه شود. اما برخی عوامل دیگر هم باعث افزایش و برخی عوامل باعث کاهش بیماری های روانی است. حتی ما در پژوهش های قبلی درصد هایی بالاتر از این مقدار را داشتیم و امروز هم گمان می رود آمار ها در کشورمان بالاتر از این هم باشد و می توان آماری بیش از مقدار اعلام شده را برای برخی از مناطق پیش بینی کرد.
با وجود این میزان نیاز به درمان در مورد بیماری های روانی شاهد مقاومتی از سوی جامعه هستیم و مردم به سختی راضی می شوند در مقابل روانشناس و روانپزشک بنشینند و از مشکلات خود صحبت کنند. آیا همین روحیه جامعه ما می تواند در بالا رفتن آمار این بیماری ها موثر باشد؟
در همه دنیا مقاومت در برابر درمان بیماری روانی وجود داشته و دارد. افراد از اینکه برچسب بیماری روانی به آن ها بخورد پرهیز دارند زیرا نمی خواهند بپذیرند که دچار مشکلات روانی هستند و از مراجعه به پزشک و مشاور نیز خودداری می کنند.
ما در جامعه افرادی داریم که حتما باید دارو بخورند و بیماری و وضعیت آن ها به طور منظم کنترل شود اما در مقابل می بینیم فرد در عمرش حتی یک بار نخواسته بیماری اش درمان شود و مشهور است که این فرد عصبانی است یا عبوس است یا خسته است یا حساس است!
یکی از راه های کاهش بیماری های روانی این است که با برچسب زدن به بیماری های روانی و با انگ زدن مقابله کنیم. چون با قبولاندن این نکته به جامعه که بیماری روانی داشتن عار نیست و بیماری باید درمان شود گامی برای حضور فرد در مطب و اتاق مشاور برداشته ایم.
بیماری روحی و روانی باید درمان شود و پرهیز از درمان برای فرد و برای جامعه خطرناک است.افسردگی و اضطراب و فوبی و وسواس و اسکیزوفرنی و دو قطبی همه بیماری های روانی شایعی هستند که مبتلا نیاز به درمان دارد و در این مرحله مثل سایر بیماری ها ابتدا باید به سرعت به پزشک مراجعه کرد و بیماری را شناخت و سپس درمان آن را عار و ننگ ندانست.
مساله ساده است، بیمار باید خود را به پزشک بسپارد. اگر مردم ما سواد سلامتی بالایی داشته باشند می توان با درمان بیماری های روانی از مشکلات جامعه کاست.
در بررسی مشکلات روحی و روانی جامعه و عدم مراجعه مردم به روانشناسان و روانپزشکان نمی توان نقش هزینه های سرسام درمان را نادیده گرفت. چرا با توجه به لزوم درمان این بیماری ها در این بخش کاری جدی صورت نگرفته است؟
هزینه های درمان در ایران از نظر کمی با هیچ یک از کشور های دنیا قابل مقایسه نیست. ما یکی از ارزان ترین سیستم های درمانی دنیا را داریم ولی سیستم ناقص است. اگر هزینه ها بالا به نظر می رسد به این دلیل است که درآمد عمومی پایین است. متاسفانه در کشور ما پوشش بیمه وجود ندارد و مقامات برای باز کردن این گره همه مشکل را به سمت تیم درمانگر هل می دهند این در حالی است که در دنیا در مورد همه بیماری وضعیت ایده آلی ترسیم شده است. وضعیت ایده آل این است که هر گونه رابطه مالی بین پزشک و بیمار قطع شود و مردم بیمه باشند.
بیمه درمانی باید تمام خدمات درمانی از روانپزشکی و مشاوره روانشناسی و دندان پزشکی و سیستم سرپایی و جراحی و تمامی خدمات درمانی و بهداشتی در حوزه سلامت را پوشش بدهد و مردم نگران هزینه هایی که برای حفظ یا کسب سلامتی خود می پردازند نباشند و پزشک با وجدان آسوده کار کند و درآمد خود را از سیستم بیمه گر بگیرد.
این مشکل بزرگ سیستم بهداشت و درمان کشور است که متاسفانه مشکلی از ناحیه دولت است. مردم نباید وقتی نیاز به پزشک دارند دنبال پول باشند بلکه باید تنها به دنبال شماره شناسنامه یا شماره کد ملی خود باشند و بدون هیچ تشویشی به پزشک مراجعه کنند. پوشش کامل بیمه حداقل انتظار مردم در یک کشور ثروتمند است. اگر مشکل بیمه را حل نکنیم آمار بیماری های روانی در کشور کاهش پیدا نخواهد کرد.