سید محمود کمال آرا (زکریا)
نویسنده و محقق
اشاره: حداکثر مقدار برای حداکثر خشونت چارچوب تفسیری واقعی برای ابوبکر ناجی و همراهانش است. در ذهن نگارنده مدیریت توحش، هر چیزی کمتر از این تعریف باعث میشود جهادیون به یک گروه شورشی کم اثر یا بیاثر تبدیل شوند.
حادثه تروریستی مشهد و حمله عوامل افراطی به کنسولگری ایران در هرات، بهانهای برای تورق در اندیشه گروههای تروریستی است. دراینارتباط به یکی از تأثیرگذارترین کتابهای دولت اسلامی داعش پرداخته شده تا با اندیشه پشت پرده جهادیون در عملیات ایذایی و با برنامههای آینده آنان آشنا شویم.
«برنامه استراتژیک» در جغرافیای اندیشه دولت اسلامی، مشترکات زیادی با «مدیریت توحش» دارد. فردی در الشباب – شاخه القاعده در سومالی در سال 2010 گفته بود که اعضای این گروه از کتاب مدیریت توحش بهعنوان راهنمایی برای تسلط بر سومالی استفاده کردند. «مدیریت توحش» همان کتابی است که القاعده در سال 2004 و دو سال پس از تأسیس دولت اسلامی بهصورت آنلاین منتشر کرد. این کتاب چگونگی کنترل و اداره یک سرزمین، برقراری دولتی نوپا و تبدیل آن به خلافت را توضیح میدهد. نویسنده «مدیریت توحش» نام «ابوبکر ناجی» را برای خود برگزیده است. بیتردید ما نمیدانیم که «ناجی» در زندگی واقعی کیست، اما همینقدر میدانیم که او اهل شمال آفریقا است. این بر اساس توضیحاتی است که خودش ارائه داده و تفحصی است که از لابهلای جملاتش بهدستآمده است. هیچکس پس از سال 2004 با این نام چیزی ننوشت؛ بنابراین او یا به هلاکت رسیده و یا با نام دیگری شروع به نوشتن کرده است.
ناجی استدلال میکند که گروههای تروریستی باید «عملیات ایذایی» علیه اهداف حساس دشمن مانند خطوط نفتی و مراکز توریستی که برای ثروت کشور مهم هستند، انجام دهند. چراکه برای محافظت از این اهداف حساس، فرمانداران محلی کارکنان خود را بیرون میکشند و این خلائی امنیتی یا «مناطق بحرانزده» در پیرامون دولت به وجود میآورد. در این وضعیت جهادیون به مناطق بیثبات میروند، امنیت لازم را تأمین میکنند و خدمات عمومی ارائه میدهند تا دلوجان مردم را با خود همراه سازند و «عدالت شرعی» برقرار سازند. ناجی معتقد است جهادیون به تضمین حمایت مردم در منطقه نیاز دارند و فقدان حمایت مردم، تعیینکننده میزان تلاشهای جهادیون است. ابوبکر ناجی رشوه را مؤثر میداند، اما بیشتر تأکید میکند که جهادیون باید تلاش کنند تا قبایل را شستشوی مغزی دهند.
ائتلاف و خشونت غیرقابل انعطاف
مبارزان ستیزهجو باید با مسلمانان دیگر فارغ از ایدئولوژیشان همکاری کنند، به این شرط که آنها با برنامه جهادیون مخالفت نورزند. پسازاینکه مبارزان افراطی شبکهای از این «مناطق بحرانزده» به وجود آوردند، باید در یک دولت اسلامی و سپس خلافت اسلامی ائتلاف کنند. ناجی آنچه را که از طریق جهادیون بر سرزمینهایی مسلط شدند، پنهان نکرد. او کلیدواژهها را اینچنین بیان میکند: «ائتلاف و خشونت غیرقابل انعطاف». کهنهکاران افراطی در جهاد میدانند که این کلیدواژهها چیزی نیست جز «خشونت، بیرحمی، تروریسم، به وحشت انداختن دیگران و قتلعام». ناجی میگوید: کسانی که نرمخو هستند بهتر است در خانههایشان بمانند، در غیر این صورت سرنوشت آنها شکست خواهد بود. حتی زنان و کودکان دشمنان نیز میتوانند مورد هدف قرار گیرند تا زمانی که دشمن از چنین رفتارهای با ما دست بردارد.»
حداکثر مقدار برای حداکثر خشونت
حداکثر مقدار برای حداکثر خشونت چارچوب تفسیری واقعی برای ناجی و همراهانش است. در ذهن ناجی، هر چیزی کمتر از این باعث میشود جهادیون به یک گروه شورشی کم اثر یا بیاثر تبدیل شوند. «پاول کندی» یکی از کسانی است که ناجی از او نقلقول میکند. مورخی آمریکایی که در مورد خطر گستردگی نظامی بیشازحد نوشت: «اگر آمریکا استفاده از قدرت نظامی خود را توسعه دهد و به لحاظ استراتژیک بیش از ضرورت گسترش یابد، این منجر به سقوطش خواهد شد.» ناجی این نقلقول را بهعنوان محور استراتژی خود برای ترغیب آمریکا جهت گسترش بیشازحد نظامیگری به کار گرفت. او مدعی بود که قوانین جهانی شورش گری، معمولاً با قوانین شریعت سازگارند. به عقیده نویسنده امروزه مبارزان بنیادگرا و تروریستهای تکفیری، کتاب «مدیریت توحش» ابوبکر ناجی را در اردوگاهشان مطالعه میکنند.