سینا لطیفپور- پژوهشگر و مدرس موسیقی
[email protected]
نتایج پژوهشهای مختلف نشان داده است که گوش دادن به موسیقی، تأثیر مثبتی بر علائم افسردگی دارد؛ اما پرسش این است که چرا افراد معمولاً در زمان احساس افسردگی و اندوه، گوش دادن به موسیقی غمگین را ترجیح میدهند؟ شاید در نگاه اول و بهصورت بالقوه گوش دادن به موسیقیهای غمگین راه ایده آلی برای مقابله با خلقوخوی افسرده به نظر نرسد و به تشدید یک احساس نامطلوب تعبیر شود، اما درواقع اینگونه نیست.
محققان در مطالعات مختلف دریافتند که افراد غمگین و افسرده اغلب موسیقیهای غمگین را به موسیقی شاد یا خنثی ترجیح میدهند و این نوع موسیقی را آرامبخش و یا حتی نشاطبخش تفسیر میکنند و برخلاف آنچه شاید پیشازاین تصور میشد این نوع موسیقی روحیه منفی افراد را تداوم نمیبخشد. پژوهشهای اخیر در این زمینه به موسیقیدرمانگرها درک بهتری از نحوه تأثیر موسیقی بر افراد مبتلابه افسردگی میدهد و دیدگاه ارزشمندی را در مورد اینکه چرا موسیقی شاد ممکن است علاج حالات منفی در انسانها نباشد ارائه میکند.
موسیقی باعث میشود مغز انسان انتظار نتایج خاصی را در درک این هنر داشته باشد و وقتی این الگوها کامل شد، با آزاد شدن انتقالدهنده عصبی دوپامین احساس خوبی در انسان ایجاد میشود. وقتی انتظارات ناخودآگاه ما از موسیقی برآورده میشود، احساس معادل پس از دریافت پاداش در ذهن ایجاد میشود که اینها ازجمله دلایل متعدد علمی هستند که چرا با گوش کردن به موسیقی احساس خوبی در انسان ایجاد میشود. از طرفی غم برانگیخته شده در موسیقیهای غمگین (مینود) را نهتنها میتوان بهعنوان یک حس زیباشناختی انتزاعی بهحساب آورد، بلکه با ایجاد حس تسلی و همچنین تنظیم حالات و عواطف منفی، در بهبود روحیه افراد نقش زیادی دارد.
محققان بریتانیایی در زمینه تأثیرات موسیقیهای مینود و غمانگیز بر روی انسان تحقیقات گستردهای انجام دادهاند که نتایج آن در نشریه معتبر Psychology of Music نیز منتشر شده است. این تأثیرات در چند بخش مورد بررسی قرار گرفته است:
یکی از این موارد، ایجاد خاطرات و حالت نوستالژیک در فرد است. انسانها معمولاً تمایل دارند پدیدههایی مثل مکان و خاطرات موسیقیایی را با احساسات مرتبط کنند، دراینارتباط برخی افراد موسیقی غمگینی را انتخاب میکنند که با رویدادهای گذشته یا اشخاصی در زندگی آنها ارتباط دارد. وقتی یک شعر و یک قطعه موسیقی، تجربهای از انسان را حتی اگر غمانگیز بوده باشد، بهدرستی روایت میکند، نوعی احساس تعلق در فرد ایجاد میشود. موسیقی با انعکاس احساسات میتواند در ایجاد آرامش کمککننده باشد. مواقعی وجود دارد که ما به یک موسیقی غمگین گوش میدهیم و از اینکه شعر و فضای موسیقی دقیقاً احساساتی را که ما تجربه کردهایم، بیان میکند با آن ارتباط برقرار میکنیم. درست شبیه زمانی که فردی در حال همدلی و همدردی با ماست.
یکی دیگر از دلایل این تأثیر، ارزش زیباییشناختی بالا در موسیقی است. در این تحقیق اشاره شده که هر چه موسیقی زیباتر باشد، تمرکز روی آن آسانتر میشود؛ و شنوندگان معمولاً به دلیل زیبایی درک شده در بسیاری از موسیقیهای غمگین به آن روی میآورند. البته شاید جالبترین دلیل در این تحقیق به شرح هورمونی مربوط شود. ازنظر بیولوژیکی، موسیقی غمگین و گریه کردن ارتباط زیادی با هورمونهای انسان دارد؛ ازجمله هورمون «پرولاکتین» که به مهار اندوه کمک میکند و پس از تلاش برای مبارزه با استرس روحی، احساس آرامش ایجاد میکند.
در پاسخ به موسیقی غمگین، مغز تلاش میکند خود را برای یک رویداد آسیبزا آماده کند، اما وقتی چنین اتفاقی رخ نمیدهد، فرد با ترکیبی لذتبخشی از این مسکنهای طبیعی بدن مواجه میشود؛ این مواد شبیه مرفین عمل میکنند که سیناپس گیرندههای عصبی را تحریک میکند. عملکرد همگی آنها در بدن همانند کار انتقالدهندههای عصبی اندورفینها بوده و احساس آرام بخشی در فرد به وجود میآورد. در انتهای این پژوهش اشاره شده درحالیکه نمیتوانیم احتمال اندوهگینتر شدن بعد از شنیدن موسیقیهای غمگین را رد کنیم، اما بهاحتمالزیاد پس از پایان شنیدن این نوع موسیقی احساس خوبی خواهیم داشت.