علی صالحآبادی – مدیرمسئول
مذاکره یا گفتگو اصول و قواعدی دارد که اگر رعایت شود نتیجه مثبت و قابلقبول برای طرفین دارد. در مقابل اگر اصول مذاکره رعایت نشود و حرفهای غیرواقعی، آرمانی و خیالی زده شود نتیجه ناخوشایند به دنبال دارد. تیم مذاکرهکننده هستهای ایران به زبان انگلیسی تسلط کامل ندارد و مهمتر اینکه پیشازاین مخالف برجام بودهاند و همفکرانشان برجام را به آتش کشیدهاند. مذاکرهکننده حرفهای فردی است که بتواند پیامدهای مثبت و منفی پیشنهادهایی را که در جریان مذاکرات ارائه میدهد از قبل پیشبینی کند و دقیقاً بداند که هر پیشنهاد چه آثاری میتواند در پی داشته باشد. برای نمونه میتوان به ارائه دو سند جدید توسط تیم مذاکرهکننده ایران در دور هفتم به طرفهای غربی اشاره کرد. این تیم بهزعم خود میپنداشت که ارائه چنین سندی سبب خواهد شد تا طرف اصلی مذاکره یعنی ایالاتمتحده جا بزند و حاضر به ازسرگیری مذاکرات از نقطه صفر شود. پرسش این است که چرا تیم مذاکرهکننده نتایج شش دور مذاکره نفسگیر تیم باتجربه و مسلط به زبان انگلیسی را زیر سؤال برد؟ این اقدام سبب شد تا طرفهای غربی بهصراحت اعلام کنند چنین سندهایی را نخواهند پذیرفت و بدتر اینکه روسیه و چین که پیشازاین با ایران بودند، هر دو خواستار ادامه مذاکره پس از شش دور بودند. آمریکا از این موضوع بهنوعی برای یارگیری و تلاش برای ایجاد اجماع در بین کشورهای بزرگ جهان بهره برد. دراینارتباط رابرت مالی اعلام کرد اگر مذاکره هستهای شکست بخورد، اوضاع ایران دوباره مشابه دوران احمدینژاد خواهد شد. در آن زمان روسیه و چین که بهظاهر متحد ایران بودند، در یک بده بستان پنهانی با آمریکا همراه شدند و شش قطعنامه علیه ملت ایران در شورای امنیت به تصویب رساندند که آثار زیانبار آن هنوز از بین نرفته است. هفته گذشته بایدن با پوتین ملاقات کرد و درباره پرونده هستهای ایران مذاکره کردند. در برخی خبرها آمده بود که چین گفته حاضر است بر سر دو چیز با آمریکا کنار بیاید؛ یکی موضوع «تغییرات آب و هوایی» و دیگری «پرونده هستهای ایران». اگر این ادعا درست باشد، ممکن است آنچه رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران برای اولین بار مطرح کرده و گفته که اگر مذاکرات وین به نتیجه نرسد شرایط ایران به لحاظ تحریمها به دوران احمدینژاد باز خواهد گشت، درست از کار دربیاید. در روزهای اخیر رئیس «موساد» به آمریکا رفت و با همتای خود یعنی رئیس «سیا» درباره ایران مذاکره کرد. مهمتر اینکه روز پنجشنبه وزیر جنگ رژیم اشغالگر به آمریکا رفت و در «پنتاگون» با وزیر دفاع ایالاتمتحده درباره چگونگی برخورد با مراکز هستهای ایران گفتگو کرد. اسرائیلیها و لابی آن یعنی «آیپک»، جمهوریخواهان و ... میکوشند تا آمریکا میز مذاکره را ترک کند. نکته قابلتأمل اینکه در جریان شش دور مذاکره توسط محمدجواد ظریف و عباس عراقچی هرگاه اخبار جلسات منتشر میشد قیمت دلار، سکه و بهتبع آن دیگر کالاها پایین میآمد و مافیای ثروت، دلالان، واسطهها و کاسبان تحریم ضربه میخوردند؛ ولی این بار رفتار نسنجیده تیم مذاکرهکننده باعث شد تا دلار از مرز 30 هزار تومان بگذرد.
نویسنده به تیم مذاکرهکننده توصیه میکند «تئوری بازی« یا "Game Theory"را مطالعه کنند و به دنبال توافق برد – برد باشند و از مطرح کردن مطالبات حداکثری خودداری کنند و در هر حرفی که میزنند و هر تصمیمی که میگیرند به فکر مردم ایران باشند که امروز «نان»، «آب»، «هوا» و غیره ندارند. شما چه بخواهید چه نخواهید لازم است دو نکته مهم را مدنظر قرار دهید و درباره آن تأملکنید؛ یکی خواست و مطالبه اکثریت ایرانیها مبنی بر توافق و دیگری تکیه نزدن به روسیه و چین است؛ زیرا چین تمایل دارد تا روابط ایران و غرب پرتنش باشد تا بتواند از ایران نفت ارزان بخرد و کالاهای بنجل به ایران غالب کنند. دیگر اینکه معلوم شده که سیاست توپوتشر نتیجه عکس میدهد؛ شیوهای که تندروها سالهاست انتخاب کرده و بر مشکلات مردم افزودهاند. اگر مذاکرات به نتیجه نرسد احتمالاً شرایطی پیش خواهد آمد که گرهای که میشد با دستباز کرد با دندان هم نشود آن را باز کرد.