نشریه آتلانتیک در گزارشی به بررسی تحولات اخیر در سیاست ایالات متحده نسبت به ونزوئلا پرداخته؛ تحولی که با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و تغییر رویکرد او نسبت به نیکولاس مادورو، رهبر سوسیالیست ونزوئلا، وارد مرحلهای تازه شده. ترامپ در ابتدا مأموریت مذاکره و توافق را به ریچارد گرنل سپرد تا ضمن تضمین دسترسی شرکتهای آمریکایی به منابع نفت و مواد معدنی ونزوئلا، آزادی زندانیان آمریکایی و بازگشت مهاجران اخراجی نیز محقق شود. اما در ادامه، مارکو روبیو « وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی » توانست با طرح ادعاهای مرتبط با قاچاق مواد مخدر، مسیر سیاستگذاری را تغییر دهد و رئیسجمهور را به سمت گزینه نظامی سوق دهد.
در اوایل سپتامبر، ترامپ مجوز حملات هوایی علیه قایقهای کوچک در سواحل ونزوئلا را صادر کرد؛ عملیاتی که تاکنون به انهدام ۱۶ هدف و کشته شدن دستکم ۶۵ نفر انجامیده. کاخ سفید این اقدامات را «مبارزه با تروریستهای مواد مخدر» معرفی کرده، اما شواهد کافی برای اثبات ادعا ارائه نشده. این تغییر رویکرد، همزمان با بزرگترین تجمع نظامی آمریکا در کارائیب از زمان بحران موشکی کوبا در ۱۹۶۲ صورت گرفت؛ ناو هواپیمابر «یواساس جرالد آر. فورد» به همراه هشت کشتی جنگی، ۱۰ هزار نیرو و یک زیردریایی هستهای به منطقه اعزام شد. چنین آرایشی نگرانی متحدان ترامپ را برانگیخته، زیرا با شعار «اول آمریکا» در تضاد دیده میشود و احتمال آغاز جنگی تازه در حیاط خلوت ایالات متحده را مطرح میکند.
ترامپ از نخستین دوره ریاستجمهوری خود ونزوئلا را متحدی نزدیک به کوبا، روسیه و چین میدانست و آن را تهدیدی برای نفوذ آمریکا در نیمکره غربی تلقی میکرد. او بارها بر ضرورت تضمین دسترسی آمریکا به منابع طبیعی ونزوئلا « که بزرگترین ذخایر اثباتشده نفت جهان را دارد » تأکید کرده. با این حال، حذف مادورو که از ۲۰۱۳ با ترکیبی از فساد و سرکوب در قدرت مانده، دشوار بوده. پروژه حمایت از خوان گوایدو نیز شکست خورد و ترامپ بعدها او را «ضعیف» خواند. اکنون اتحاد ترامپ و روبیو، با تمرکز بر پیوند دادن مادورو به باندهای مواد مخدر، زمینه را برای فشار نظامی فراهم کرده است.
با وجود این، واقعیت آن است که ونزوئلا تولیدکننده عمده مواد مخدر نیست و بیشتر نقش مسیر ترانزیت کوکائین به اروپا را دارد. همسایهاش کلمبیا همچنان بزرگترین تولیدکننده کوکائین جهان است. بنابراین، استدلال روبیو بیشتر جنبه سیاسی دارد تا امنیتی. منتقدان نیز میگویند هدف واقعی واشنگتن تغییر رژیم است نه مقابله با مواد مخدر. در همین راستا، وزارت خارجه آمریکا جایزه اطلاعات منتهی به دستگیری مادورو را به ۵۰ میلیون دلار افزایش داده و ترامپ به سیا اختیار عملیاتهای «احتمالا مرگبار» در خاک ونزوئلا داده است. در داخل آمریکا، این سیاست با مخالفتهایی روبهرو شده. برخی جمهوریخواهان از فقدان شفافیت درباره مبنای قانونی عملیات ناراضیاند و چهرههایی چون استیو بنن و تاکر کارلسن منطق فشار نظامی را زیر سؤال بردهاند. از سوی دیگر، هواداران مذاکره هشدار میدهند اقدام نظامی میتواند بیثباتی بیشتری ایجاد کند و جانشینان مادورو الزاما قدرت را به اپوزیسیون مورد حمایت آمریکا واگذار نخواهند کرد. مادورو نیز در نامهای به ترامپ اتهامات را رد کرده و آن را بخشی از عملیات دروغپراکنی برای توجیه درگیری نظامی دانسته. ترامپ میان دو مسیر متناقض قرار گرفته: ادامه مذاکرات از طریق گرنل یا پیشبرد گزینه نظامی به رهبری روبیو. هر دو مسیر پیامدهای سنگینی دارند؛ مذاکره میتواند پایگاه تبعیدیان لاتین در آمریکا را ناامید کند، و جنگ میتواند شعار «اول آمریکا» را بیاعتبار سازد. تجربه گذشته نشان میدهد ترامپ گاه از تاکتیک فریب در سیاست خارجی استفاده میکند، همانگونه که در پرونده ایران ابتدا وعده مذاکره داد و سپس حملات هوایی انجام داد. اکنون نیز روشن نیست فشارهای اخیر مقدمه تغییر رژیم است یا صرفا ابزاری برای معامله. آنچه مسلم است، بحران ونزوئلا بار دیگر آزمونی برای سیاست خارجی آمریکا و جایگاه جهانی آن خواهد بود.