کتاب «این دفتر بیمعنی» یادگارنمای فرهنگی از ایرج افشار است. وی در این کتاب چنین نوشته است: اگر به نوشتن این مجموعه پرداختم برای آن است که آیندگان را از اطلاعاتی که خودم داشتهام آگاه کنم و به مطالبی بپردازم که کمتر در نوشتههای دیگران بدانها پرداخته شده است.
۱۸ اسفند ماه سالروز درگذشت زندهیاد ایرج افشار، پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی، ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه ایرانی بود. او زاده ۱۶ مهر ماه ۱۳۰۴ تهران بود. ایرج افشار در دهه ۱۳۲۰ برای تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه تهران وارد شد. او صاحب ثروت بسیار کلانی بود و آن را در راه کسب علم و دانشاندوزی صرف کرد. بخش بزرگی از ثروت خانواده افشار امروزه وقف پژوهشهای ایرانشناسی، باستانشناسی و تدریس زبان فارسی به غیرایرانیان است. افشار در طول زندگی پربار خود نزدیک به ۳۰۰۰ مقاله و ۳۰۰ جلد کتاب به انتشار رساند. بسیاری از خاطرات معاصرین سیاسی و فرهنگی ایران به همت و کوشش او به چاپ رسید. او از بنیانگذاران کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و نخستین رئیس این مجموعه عظیم فرهنگی بود.
کتاب «این دفتر بی معنی: یادگار نمای فرهنگی از ایرج افشار» به کوشش بهرام کوشیار و آرش افشار از سوی نشر سخن به بازار کتاب آمد. آرش افشار در بخش اشاره از کتاب «این دفتر بی معنی» آورده است: جانمایه اصلی کتاب خاطرات فرهنگی استاد با عنوان «این دفتر بی معنی» است. البته خاطرات فرهنگی او را از دوران کودکی تا اواخر عمر در برمیگیرد.
زندهیاد ایرج افشار در بخش «حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند» خاطرهنویسی را گونهای از «خودپسندی»، «خودخواهی»، «خودبینی» و «خوداندیشی» میداند و بر این باور است که تاریخ هست و نیست و به ناگزیر «من» در خاطرهنویسی آشکار میشود. او مینویسد: اگر شخصاً چنین و چنان نکرده باشم و چنین و چنان نگفته باشم، خاطرهنویسی مصداق ندارد؛ میشود بازگویی کارهای دیگران و خواندههای آنچه در جراید خوانده شده و آنچه در زمان نویسنده روی داده است. هر قدر بخواهم و بکوشم و بنمایانم که این حسبحال از عوارض پیری و شکستگی و فراموشی و درهمشدگی به دور باشد ادعا و گزافه خواهد بود. دکتر یحیی مهدوی درباره کتاب گزارش یک زندگی نوشته دکتر علیاکبر سیاسی به بابک- فرزندم- که درباره گوشهای از آن کتاب نظر مهدوی را جویا شده بود گفته بود: اینها از عوارض پیری است! بنابراین خمیره خاطرات به لفظ خودپسندانه «من» ممزوج است. خودی که میخواهد مطالب دانسته خود یا عملی کرده شده توسط خودش را بنویسد ناچار از آن است که من گفتم، من خواستم، من نوشتم و من کردم. ورنه آوردن نقل اخبار عمومی و مطالبی که توسط دیگران در دوره حیات من روی داده است و من دورادور چیزی از آنها دریافت کردهام به طور شایعه یا شنیده چه حاصل دارد؟ اگر به نوشتن این مجموعه پرداختم برای آن است که آیندگان را از اطلاعاتی که خودم داشتهام آگاه کنم و به مطالبی بپردازم که کمتر در نوشتههای دیگران بدانها پرداخته شده است.