بیخبری از آمار خودکشی
سال ۹۳، دنیا مالی، عضو شورای شهر تهران اعلام کرد که سالانه ۱۷ تا ۱۸ نفر در ایستگاههای مترو خودکشی میکنند. پژوهشی در سال ۹۴ نیز نشان داد که نرخ خودکشی در متروی تهران روند افزایشی داشته و بهطور متوسط سالانه ۳.۶ نفر در این مکان دست به خودکشی میزنند. این تحقیق بر لزوم نصب درهای محافظ برای کاهش این پدیده تأکید داشت، اما تصمیمگیری در این زمینه به مسئله هزینهها و اولویتهای مدیریت شهری وابسته شد.
روایتی از خودکشی در مترو
رسول اسدزاده، راهبر قطار، در کانال اتحادیه راهبران مترو تهران خاطرهای مشابه را در ایستگاه هفتتیر روایت میکند که جوانی زیر قطار مترو استخوانهایش خرد میشود: « دقیقا همینجایی که این مرد در مقابل سرنوشت زانوزده ولی زنده مانده است. هنوز پس از گذشت 15 سال صحنه خودکشی است. مرد جوانِ سبزه، بالباس سیاه نشسته بود روی صندلیهای سرد ایستگاه... مثل هرروز معمولیِ دیگر نزدیک ایستگاه که شدم هندل ترمز را تکان دادم. لنتهای ترمز به سرخها فشرده شدند و قطار مانند یک موجودِ فولادی صد و چهل متری شروع کرد به زوزه کشیدن... داشتم همینطور سرعت را کم میکردم، که مرد جوانِ سبزه ناگهان از روی صندلی بلند شد و خودش را پرت کرد زیر چرخهای قطار... لحظهای درنگ نکرد... انگار پیش از رسیدن قطار تصمیمش را گرفته بود. تکان کوچکی احساس کردم ولی صدای خرد شدن استخوانهای آن جان به لب رسیده هنوز یاد ماست. وقتی خانوادهاش آمدند برای تحویل جسد. برادرش گفت هفته گذشته تصادف کرده بود، دختری که کنارش بود کمربند نبسته بود.» برای همین سیاهپوش بود و سرش باندپیچی داشت.
حلقه مفقوده ایمنی مترو
مشکل این است که هرکسی که بخواهد و تصمیم بگیرد میتواند از مرز زردرنگ عبور کند و خود را به میانه ریل بیاندازد و سدی در مقابل مسافران به انتها رسیده وجود ندارد .
یکی از راهبران مترو از کمبود نیروی انسانی در ایستگاهها میگوید: «بسیاری از ایستگاهها حتی مأمور سکو ندارند که در لحظات بحرانی دکمه اضطراری را فشار دهد و قطار را متوقف کند. این کمبود، علاوه برافزایش احتمال خودکشی،باعث ناهنجاریهای دیگری همچون جلوگیری نکردن از بسته شدن درها توسط مسافران، دستفروشی و استعمال سیگار در ایستگاهها شده است.»
فردگرایی ماحصل بیتفاوتی اجتماعی
امانالله قرایی، جامعهشناس و آسیبشناس درباره بیتفاوتی اجتماعی میگوید: «دنیای امروز دنیای بیحسی و بیتفاوتی است؛ دنیایی که در آن فردیت و منافع شخصی حرف اول را میزند. در جهانی که ذهنیت مادی بر جوامع حاکم است، «انسان» اهمیت ندارد. بر همین اساس، افراد بهمرور بیکس و تنها میشوند و ماهیت انسانیشان تهی از ارزش میشود. وقتی انسان به این بیهویتی میرسد، گویی تمامشده است؛ بنابراین به سمت «خودکشی» میرود. بیتفاوتی اجتماعی اغلب در قالب فردگرایی ظاهر میشود و در این بیتفاوتی افراد انتخاب میکنند به چیزی غیر از خودشان فکر نکنند؛ که این مسئله هم در خصوص فردی که اقدام به خودکشی میکند و هم در خصوص افکار عمومی که تصمیم میگیرند نسبت به این واقعه منفعل باشند، صادق است.»
او تأکید میکند: «بیتفاوتی و انفعال اجتماعی، یکی از مهمترین مسائلی است که گریبان گیر جامعه ما شده است. در چنین اوضاعی، افراد واکنش خود را به یک واقعه یا حادثه اجتماعی ازجمله خودکشی یا برهنه شدن یک دانشجوی دختر در محیط دانشگاه، در فضای مجازی در قالب یک تصویر یا متن اعتراضی نشان میدهند. این نوعی ناتوانی در ابراز همدردی و واکنش انسانی است؛ که خودش یک آسیب اجتماعی محسوب میشود.»
زمینه خودکشی
به گفته این جامعهشناس، بحرانهای اقتصادی، عوامل سیاسی، فرهنگی و اشارهای اجتماعی، هر یک به نوبهای در تقویت انگیزه خودکشی سهیم هستند. متأسفانه اغلب زمینههای خودکشی، اعم از گرانی، تورم، فقر فرهنگی، اعتیاد، شکست در روابط عاطفی، تنهایی و انزوای اجتماعی، در جامعه ما -خصوصاً در شهرهای بزرگ- وجود دارند. بهطور نمونه، بالاترین میزان خودکشی موفق در استان ایلام (با نرخ ۲۶ از ۱۰۰ هزار نفر) و استان کرمانشاه (با نرخ ۲۳ از ۱۰۰ هزار نفر) است.»
طبق آخرین آمار، استانهای لرستان، همدان، گلستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد، آذربایجان غربی، کرمان و کردستان نیز آمار خودکشی بالایی دارند. به گفته قراییمقدم، در این نواحی افراد به طرق مختلف ازجمله خودسوزی یا گچ خوری، اقدام به خودکشی میکنند.
برگرفته از خبرآنلاین