زهیر اصفهانی، استاد دانشگاه و کارشناس سیاسی
نگارنده صحبت های آقای سید حسین موسویان، مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران در دولت پیشین را مطالعه کرده است. وی در توصیه به استراتژیست های آمریکا تحلیل های خوبی از روابط ایران و آمریکا از گذشته تا حال را بیان کرده است.
او به مسائل مهمی اشاره کردند، ولی صحبت های وی مطالب جدیدی در ندارد. توصیه آمریکا به احترام متقابل، عدم دخالت در امور کشور ها و عدم سلطه گری در منطقه همواره در نطق مسئولین ایرانی شنیده شده است ولی آمریکا گوش شنوا ندارد.
متاسفانه طرف آمریکایی با نگاه خود به خاورمیانه می نگرد. حتی آمریکا براساس پیمان مودت که در زمان پهلوی دوم بین ایران و آمریکا بسته شد، عمل نکرده و با موارد متعددی روبرو شدیم که آمریکا بر سر پیمان خود نماند.
دخالت آمریکا در امور داخلی ایران و نقشی که در کودتای 28 مرداد داشت، همچنین بازی آمریکایی ها در جنگ ایران و عراق از حافظه ایرانیان پاک نخواهد شد.
البته در دهه های بعد از انقلاب تجاربی از گفت و گوی مستقیم بین تهران و واشنگتن وجود دارد و نمی توان منکر آن شد.
مذاکراتی که به برجام منتهی شد و یا در مذاکرات بغداد که پس از سقوط صدام انجام شد، نمایندگان سیاست خارجی ایران و آمریکا مقابل هم نشستند.
در دنیای سیاست دوست و دشمن ابدی وجود ندارد و اعتماد متقابل رکن اصلی مذاکرات است.
وضعیتی که امروز ایجاد شده حاصل بی اعتمادی ایران به آمریکا است. هر بار که دولت ایران سعی کرده در مذاکره با آمریکایی ها روی خوش نشان بدهد، طرف آمریکایی این ملایمت را ناشی از ضعف قلمداد کرده است.
آمریکایی ها با عملکردی که بعد از برجام داشتند اعتماد ایران به مذاکره با آمریکا را کاهش دادند.
برجام در 2015 امضا شد و به فاصله کمتر از 3 سال با روی کار امدن دولت جمهوری خواه قرارداد برجام از طرف آمریکا معلق شد.
جناح هایی که در آمریکا بر سر کار می آیند چه دموکرات و چه جمهوری خواه، در مورد ایران دچار چند گانگی هستند.
وقتی این جناح ها به قدرت می رسند رفتار های متناقضی از آن ها دیده می شود. جهان زمانی جمهوری خواهان آمریکایی را به اشاعه جنگ می شناخت و دموکرات ها طرفدار حقوق بشر تعریف می شدند ولی در برخی از دوره ها مشاهده می کنیم این نسبت ها بر عکس می شود.
این تناقضات و بدعهدی های آمریکا به ویژه رفتار آخرین رییس جمهور جمهوری خواه این کشور در قبال پیمان چند جانبه برجام تصمیم گیران در ایران را به این نتیجه رسانده که گفتار و عمل آمریکا با هم نمی خواند و صداقتی وجود ندارد. از این جهت می توان حرکت محتاطانه ایران در مذاکره با آمریکا را توجیه کرد.
در اتفاقاتی که سال گذشته پس از مرگ مهسا امینی در ایران رخ داد، طرف آمریکایی و طرفین اروپایی از مذاکرات عقب نشستند. چند ماه بعد وقتی غرب از تغییر رژیم در ایران ناامید شد به مذاکره تمایل نشان داد.
این موارد پیام هایی از حالت سوء استفاده گری در طرف غربی را مخابره می کند. در چنین شرایطی چگونه می توان از تیم وزارت امور خارجه ایران خرده گرفت؟! در مذاکراتی که امروز با واسطه از طریق عراق، قطر یا عمان انجام می شود عمده ترین دلیل طولانی بودن مذاکرات این است که طرف ایرانی نمی خواهد از یک سوراخ دو بار گزیده شود.
راستی آزمایی و گرفتن ضمانت لازم از آمریکا مورد توجه تیم ایران است. دموکرات ها به امتیازاتی برای پیروزی در انتخابات 2024 نیاز دارند. توافق با ایران برای دولت بایدن ضروری است ایجاد بالانس منطقه ای مورد نیاز آمریکا است ولی تیم مذاکره کننده ایران نمی خواهد در دام دورویی آمریکایی ها بیفتد. توپ مذاکره در زمین آمریکایی ها است. طرف آمریکایی باید نیت و قصد خود در مقابل ایران را مشخص کند.