آیا واکنش بازار ها طی روز های اخیر روندی جدی و امیدوار کننده است یا روند نزولی نرخ ها دائمی نخواهد بود؟
هر اتفاقی که در هفته های اخیر رخ داده از جنس اتفاقات موقت است و نمی توان به دائمی بودن تاثیر آن دل بست. مجموعه اخباری که منتشر شده، از "توافق موقت" حرف زده است، اما اسمی از احیای برجام برده نمی شود. از این رو هر نوع توافق ایران با غرب از جنس توافق موقت است و این توافق نمی تواند شرایط سیاسی و اقتصادی پایداری خلق کند. چون اقتصاد ملتهب است، هر خبری با بار مثبت اندک روی بازار ها تاثیر می گذارد. وگرنه هنوز اتفاقی نیفتاده و اثری از توافق نیست ولی تاثیر اخبار بر روی قیمت ارز، طلا، سکه و خودرو و... قابل مشاهده است. از این رو می گویم که آنچه در بازار جریان دارد جو روانی اخبار است.
آیا می توان گفت بازار ها توسط قواعد اقتصادی هدایت نمی شوند و بازیگرانی خارج از مجموعه اقتصادی با اخبار و سیگنال های خبری مدیریت بازار را در دست گرفته اند؟
امروز هیچ کشوری به مفهوم واقعی، اقتصاد مستقل ندارد. حجم تجارت در کشور های جهان تقریبا معادل تولید ناخالص ملی این کشور ها است. سال گذشته حجم واردات و صادرات ایران بیش از یکصد میلیارد دلار بود. تولید ناخالص ملی هم معادل همین رقم یا کمی بیشتر بوده است. صادرات و واردات بخش اصلی جی دی پی را تشکیل می دهد. هر خبری که صادرات و واردات را متاثر کند نزدیک به نیمی از اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار داده است. پس نمی توانیم نقش اخبار و نقش تصمیمات، سیاست گذاری ها، روابط با همسایگان و تصمیمات حساس در حوزه سیاست خارجی را بر بازار ها نادیده بگیریم.
وقتی دولت کنونی مستقر و وارد مذاکرات برجام شد، بازار ها به آن اخبار واکنش مثبت نشان دادند، ولی با ناامیدی از به نتیجه رسیدن مذاکرات، واکنش های منفی در بازار آغاز شد. ناآرامی هایی که از شهریور سال گذشته کشور را درگیر کرد التهاب بازار ها را تشدید کرد.
بازار ها متناسب با بار مثبت و منفی اخبار واکنش نشان می دهند. این اتفاقات باز تکرار می شود زیرا بازار نامطمئن است و تردید دارد.
امروز بازار فکر می کند توافقی دائمی در جریان است و واکنش مثبت می شود و ریزش قیمت ها صورت می گیرد. ولی به محض اطلاع از موقتی بودن توافق و محدود بودن توافق به بازه زمانی مشخصی، طبیعتا نوسانات بازار کمتر می شود.
آیا سیگنال های مثبت اخیر را می توان جدی گرفت یا متولیان امر مثل بسیاری از مقاطع حساس در دو سال گذشته با اخبار خوب بازار ها را مدیریت می کنند؟
باید واقعیت های موجود در جهان را مورد توجه قرار بدهیم. واقعیت این است که عربستان در حال اجرای طرح های توسعه است و به آرامش نیاز دارد. در نتیجه تصمیم گرفت مسائل خود با ایران و یمن را حل کند.
چین برای حضور در خاورمیانه و تامین انرژی پایدار، نیاز به امنیت و آرامش در منطقه دارد. به همین دلیل به عنوان میانجی وارد اختلافات منطقه ای کشور ها شده است.
عراق هم به آرامش نیاز دارد از این رو در اختلافات میان ایران و آمریکا نقش واسطه را عهده دار شده است. عمان می خواهد سوئیف کشور های منطقه شود از این رو نقش پیام آور صلح و ثبات را بر عهده گرفته است.
آمریکا انتخابات ریاست جمهوری 2024 را در پیش دارد و دموکرات ها به دستاورد نیاز دارند. اروپا درگیر جنگ اوکراین است. این جنگ منجر به رکود اقتصادی در کشورهای قدرتمندی چون آلمان و انگلیس شده است. اروپا تحمل جنگ جهانی دیگری را ندارد و سعی دارد آرامش و ثبات را به اتحادیه برگرداند.
شاخص رشد اقتصادی ایران مطلوب نیست. تورم بالا است و سایر شاخص ها از جمله مسکن نشان می دهد شرایط اقتصادی و اجتماعی خوب نیست.
اگر همه این موارد را در نظر بگیریم متوجه می شویم دولتی که پیش از این عقیده داشت قیمت مرغ و تخم مرغ چه ربطی به تحریم دارد امروز قادر به کنترل قیمت ها نیست تا جایی که قیمت مرغ و تخم مرغ به سه یا چهار برابر روز اول شروع به کار دولت سیزدهم رسیده است.
این ها واقعیت است و باید پذیرفت که همه می خواهند مشکل خود را حل کنند و تنها سبک و سیاق متفاوت است.
ظاهرا دولت امروز به این نتیجه رسیده که باید توافقی موقت با غرب انجام دهد تا اگر فضا تعاملی شد، توافق دائمی شود.
دولت قبل با حاکمیت هم سو نبود ولی دولت فعلی، مجلس و قوه قضاییه با حاکمیت در یک خط و ربط است. وقتی حاکمیت یک دست می شود اراده ای برای به نتیجه رساندن مسائل حل نشده وجود دارد و امکان وقوع تصمیمات خوب بیشتر از قبل می شود.