مجموعهای از محققان از پرینستون، هاروارد و ییل با هم متحد شدند تا نامهای سرگشاده به دانشجویان ورودی جدید بنویسند. به طور خلاصه، پیام این بود: خودتان فکر کنید.
چندین سال پیش، مجموعهای از محققان از پرینستون، هاروارد و ییل با هم متحد شدند تا نامهای سرگشاده به دانشجویان ورودی جدید بنویسند. به طور خلاصه، پیام این بود: خودتان فکر کنید.
این پند یادآور شعار روشنگری بود: جرئت کن که بدانید و شجاعت استفاده از درک خود را داشته باشید. در این نامه نسبت به رذیله همنوایی و مشکلات مربوط به گروهاندیشی و اتاقهای پژواک هشدار داده شده است. این توصیهای است که اکثر مربیان به دانشآموزان خود ارائه میدهند. ما میخواهیم متفکرانی مستقل ایجاد کنیم که بتوانند با اطلاعات جدید، چالشهای جدید وفق پیدا کرده و یادگیرندگان مادام العمر باشند. ما میخواهیم دانشآموزان ما از نظر فکری مستقل باشند.
اما ما همچنین میخواهیم دانشآموزان ما حقیقت را باور کنند. در واقع، نویسندگان ذکر شده در بالا عشق به حقیقت را دلیلی برای فکر کردن به خود ذکر میکنند. فکر کردن برای خود راهی برای طبقهبندی عوامل تحریفکنندهای ارائه میدهد که حقیقت را پنهان میکند، مانند «استبداد افکار عمومی». هدف از انجام یک تحقیق، کشف پاسخ است. بنابراین، عشق به حقیقت یک ارزش راهنما برای زندگی فکری ما است.
خودمختاری فکری
با این حال، ارزشهای خودمختاری فکری و عشق به حقیقت گاهی به جهات مختلفی کشیده میشوند. تقریباً برای هر چیزی که میخواهید به آن فکر کنید، شخص دیگری وجود دارد که بهتر از شما برای تعیین حقیقت موقعیت دارد. حتی اگر در مورد بعضی چیزها متخصص باشید، برای اکثر موضوعات افرادی هستند که از شما آگاهتر یا ماهرتر هستند. بنابراین، برای اکثر سوؤالاتی که میخواهیم به آنها پاسخ دهیم، بهترین راه موجود برای رسیدن به حقیقت این است که خودمان به آن فکر نکنیم. در عوض، به نظر میرسد که عشق به حقیقت، احترام به متخصصان مربوطه را میطلبد.به عنوان مثال، فرض کنید که باید بخشهایی از خانهتان را تعمیر کنید: مثلا نشتی لوله آب یا سیمکشیهای الکتریکی معیوب. میتوانید سعی کنید تعمیرات را خودتان انجام دهید یا می توانید با یک متخصص تماس بگیرید. تعمیر حرفهای ممکن است گزینه پرهزینهتری باشد، اما اگر برای انجام تعمیرات به شکلی درست (و ایمن) ارزش قائل هستید، این گزینهای است که باید انجام دهید. تماس با متخصص مطمئنترین راه موجود برای حل مشکل شماست. وقتی صحبت از نشتی لوله میشود، لولهکش بهتر از شما میداند که چه کند.
تقسیم کار فکری
همین امر در مورد بسیاری از پروژههای فکری ما نیز صادق است. اگر میخواهیم پاسخ یکی از سؤالات خود را پیدا کنیم، میتوانیم درباره آن فکر کنیم یا میتوانیم پروژه را به یک متخصص برونسپاری کنیم. تا آنجا که ما دنبال حقیقت هستیم، برونسپاری اغلب قابل اعتمادترین راه برای تحقیق است. نظر کارشناس قابل اعتمادتر از نظر غیرعادی است زیرا کارشناسان اطلاعات بیشتری در ارتباط با موضوع مورد نظر دارند و در ارزیابی آن اطلاعات مجهزتر هستند. این یک تقسیم کار فکری است که به طور گستردهتر با تقسیم کار موازی میشود. وقتی صحبت از حقیقت میشود، کارشناسان این گونه مسائل را بهتر میدانند.
هیچ کس جزیره روشنفکری نیست
در عوض، بخشی از مشکل در اینجا درک نادرست از ماهیت خودمختاری فکری است. بسیاری از مردم استقلال فکری را با فردگرایی فکری و اتکای شدید به خود ترکیب میکنند. با این حال، فرد خودمختاری فکری، آن آدم مغرور روشنفکری نیست که اصرار داشته باشد که همه چیز را خودش بفهمد. در عوض، استقلال فکری مناسب این واقعیت را که ما موجودات اجتماعی هستیم قدردانی میکند. وقتی با هم کار می کنیم اوضاع بهتر میشود. به هر حال، همه ما از نظر زمان، انرژی و منابع شناختی محدود هستیم. اتکای فکری ما به دیگران اجتنابناپذیر است. اگر دیگران نبودند، ما حتی برای فکر کردن به خودمان هم مشکل داشتیم. ما برای زبان، ایدهها و اطلاعات و همچنین مهارتهای مورد نیاز برای استفاده از این ابزارها در تحقیق به دیگران متکی هستیم. هیچ کس جزیره روشنفکری نیست و همه ما مدیون جوامع فکری خود هستیم. همانطور که هایدی گراسویک استدلال کرده است، بدون نوع مناسب روابط شخصی و یک محیط معرفتی پرورشی، توسعه استقلال فکری فرد در واقع به طور قابل توجهی تهدید میشود.