حسن صادقی، رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری
وضعیت جامعه کارگری مانند سایر گروه های اجتماعی و اقشار متوسط است. این گروه ها امروز در فشار هستند.
اما طبقه کارگر که از ابتدا قشری ضعیف بود امروز فشار مضاعفی را تحمل می کنند. کارگران هم مشکلات معیشتی دارند و هم موضوعات متعددی در حوزه اجتماعی رنجشان می دهد. مطالبه گر هستند و برآورده نشدن خواسته های معقولی که آن موجب رنجش کارگران است.
در حوزه معیشت جامعه کارگری شاغل به نسبت بازنشستگان وضعیت بهتری دارد. بالاخره مزایای جانبی می گیرند و در محیط کار هستند. در قالب قرارداد ها پاداش هایی دارند و به دلیل بهره وری مزایای جانبی بهتری دریافت می کنند. پیمان های جمعی در محیط کار وجود دارد و وضعیت را برای آن ها قابل تحمل تر کرده است. اما بازنشستگان جامعه کارگری در دوران سالمندی که باید به پاس عمری کار و تلاش عزتمند زندگی کنند از نظر معیشتی در مضیقه هستند.
در دهه 60 و در زمانی که نگارنده و همکارانش شاغل بودند با وجود اینکه کشور دوران جنگ را تجربه می کرد اما دولت آنچنان دلسوز و کاردان بود که جامعه کارگری در رفاه و آسایش بیشتری بود. نگارنده به یاد دارد قراردادی با کارفرما بسته می شد که این قرار داد میزان تولید را تا سقفی مشخص می کرد و مازاد آن را پاداش ضمن تولید نام گذاشته بودند که حاصل تلاش مضاعف کارگران بود. این مبلغ آن قدر قابل توجه بود که کارگران اکثرا به فکر دریافت حقوق پایان ماه نبودند بلکه تلاش می کردند و به فکر پاداش ضمن تولید بودند.
این طرح تا زمان دولت آقای خاتمی هم ادامه داشت تا زمانی که دچار بحران شدیم و متاسفانه نهادی پیدا شد و یک سری کارها را انجام داد و در هر تصمیمش معاش کارگر را سخت تر کرد.
امروز هم برخی از واحد های تولیدی هم پاداش بهره وری و هم پاداش ضمن تولید دارند و کارگران خود را از مزایای جانبی بهره مند می کنند از این رو کارگر در محیط کار می تواند تا حدی دغدغه معیشتی را کنترل کند ولی بازتشستگان جامعه کارگری مظلوم و نادیده شده اند.
امروز تلخ ترین بار مصیبت معیشتی جامعه کارگری بر دوش قشر بازنشسته است. درجه بندی تلخی های بازنشستگان به این صورت است که وضعیت کشوری از لشکری بهتر است و وضعیت کشوری از وضعیت تامین اجتماعی بهتر است. تامین اجتماعی در رنج بازنشستگان رتبه اول دارد.
حقوق های کارگری در کشورمان بحران زا است. کارآفرینی به نگارنده می گفت من به نیروی کار خود حقوقی اضافه پرداخت می کنم تا کارگر ناامید و دلزده نشود و سر کار اش بماند. اما متاسفانه بسیاری به دلیل کم بودن حقوق کارگری این کار شرافتمندانه را رها می کنند و به سراغ کارهای غیر مولد می روند. به گفته آن کارآفرین حقوق های کم حوزه کارگری بازاری برای اتباع ایجاد خواهد کرد و صنعت را از کارگران ایرانی خواهد گرفت. همانطور که امروز بسیاری از کارفرمایان می گویند: به ما اجازه بدهند از اتباع بیگانه استفاده کنیم.
آخرین مرحله کارگر بازنشسته تامین اجتماعی است که امروز میبینیم کارگر در این خانه آخر بیشترین فشار اقتصادی را تحمل می کند. بیشترین زیان را در این تورم وحشتناک می بیند. تورمی که بی شک عامل، باعث و بانی آن سیاست های اقتصادی و سیاست خارجی دولت ها است. ادامه داشتن این وضعیت در آینده نزدیک کار بازنشسته های تامین اجتماعی را به تجمع در برابر این سازمان و اجتماع در پارک ها و شعار های هنجار شکنانه خواهد کشید.
سرمایه آینده بازنشستگان امانتی در دست دولت است. ولی دولت و مجلس بر اساس مولفه های علمی و تجارب آزموده شده عمل نکردند. مثلا هر وقت در واحدهای تولیدی بحرانی ایجاد می شد، ابتدا قانونی تصویب می شد که کارگران را تحت پوشش تامین اجتماعی قرار داد. هنوز هم آن روند ادامه دارد. تصمیمات در کشور ما بر اساس منافع بلند مدت تدوین نمی شود، بلکه بر اساس منافع جناحی و حزبی،استانی و شهرستانی و بعضا منافع شخصی است.
آقایان وعده دادند که ما تورم را مهار می کنیم ولی تورم بیشتر از قبل شده است.
ادامه این شرایط اقتصادی فقرا را فقیر تر و اغنیا را غنی تر می کند.. نگارنده میپندارد سال های پیش رو، سال های بحران ها و مسائل تنش زایی است که از درون صندوق ها دولت را گرفتار خواهد کرد.