روح اله فردوسی - نویسنده
درگذشت استاد کامران فانی، خاموشی یک نام در تقویم اهل فرهنگ نیست؛ فروبستن دری است از تاریخ عقلانی کتاب. او از آن اندک مردانی بود که کتاب را نه بهمثابه شیئی خاموش، بلکه چونان موجودی زنده، حامل حافظه جمعی و واسطهای اخلاقی میان نسلها میفهمید. فانی به «دانستن» نه به چشم انباشت اطلاعات، بلکه بهمنزله سامانیافتگی خرد مینگریست و همین نگاه، او را از بسیاری همعصرانش متمایز میکرد؛ نگاه کسی که باور داشت اگر دانش نظم نیابد، بهجای روشن گری، به اغتشاش معنا خواهد انجامید.
چرخش معرفتی
ترک پزشکی و روی آوردن آگاهانه به زبان و ادبیات فارسی در زندگی او یک تغییر مسیر اداری نبود، بلکه چرخشی معرفتی بود؛ عبور از درمان جسم به صیانت از حافظه فرهنگی. شاگردی نزد بزرگانی چون فروزانفر، زرینکوب، همایی، خانلری و صفا، او را به سنتی پیوند زد که در آن دانش از اخلاق جدا نیست و پژوهش بدون مسئولیت معنایی ندارد. همین پیوند بود که بعدها در همه سطرها و ساختارهایی که آفرید، خود را نشان داد؛ چه آنجا که مینوشت و چه آنجا که میآراست، میسنجید و سامان میداد. روش علمی کامران فانی، بیش از آنکه معطوف به تولید متن باشد، ناظر به ساختن زیرساخت اندیشه بود. او از آن پژوهشگرانی نبود که در هیاهوی عبارتهای فاخر توقف کنند.
نظم مفهومی
دغدغه اصلیاش نظم مفهومی، دقت اصطلاحی و امکان دسترسی منصفانه به دانش بود. کتابداری در نگاه او دانشی صرفاً فنی نبود، بلکه دانشی فلسفی و فرهنگی بود؛ دانشی درباره نسبت معنا و نظم، حقیقت و طبقهبندی، و پیوند اخلاقی میان دانش و جامعه. ردهبندی تاریخ ایران، فلسفه اسلامی، سر عنوانهای موضوعی فارسی و فرهنگهای موضوعی، همگی حاصل چنین نگاهیاند؛ آثاری کم هیاهو اما تمدن ساز. ترجمه برای فانی، انتقال مکانیکی واژهها نبود، کنشی معرفتی و تفسیری بود.
سایه و متن
انتخاب آثاری از برنال، داستایوسکی، چخوف، گراس و هنینگ، خود نشان میدهد که او به سراغ متونی میرفت که پرسش از علم، تاریخ، رنج انسان، سیاست و روح زمانه را در دل داشتند. در ترجمههای او، زبان فارسی مصرفکنندهای منفعل نیست، بلکه شریکی فعال در تولید معناست؛ زبانی که باید توان حمل مفاهیم مدرن را بیابد، بیآنکه پیوندش باسنت گسسته شود. نقش او در دانشنامههای بزرگ، از دانشنامه کودکان و نوجوانان تا دائرةالمعارف تشیع و دموکراسی، نقشی صوری یا مدیریتی نبود. فانی به دانشنامه بهمثابه نهادی اخلاقی مینگریست؛ جایی که دقت، انصاف، روشمندی و فروتنی علمی باید بر سلیقه، شتابزدگی و تعصب غلبه کند. آنکه بخش بزرگی از عمر خود را صرف آثاری کرد که نام فرد را در سایه و نام جمع را در متن مینشانند.
ناسازگاری زمانه باعقل آرام
بهروشنی نشان داد که دانش برای او عرصه خودنمایی نبود، میدان خدمت بود. رنجدیده نشدن و جلوگیری از بزرگداشتش در سالهایی از عمر، بیش از آنکه زخمی شخصی باشد، نشانه ناسازگاری زمانه باعقل آرام، بیهیاهو و مستقل بود. در روزگاری که صداهای بلند بیشتر شنیده میشوند، سکوت پرکار فانی کمتر مجال بروز یافت. این سکوت، نه از سر انزوا، بلکه حاصل باوری عمیق به تقدم «کار درست» بر «نمایش کار» بود؛ باوری که در سنت معرفتی ایران، همواره نشانه وقار عالمان اصیل بوده است. اما وقار او در برابر این خاموشی تحمیلی، خود درسی دانشگاهی بود؛ درسی درباره کرامت دانش و استقلال اندیشه. فانی بهخوبی میدانست که حقیقت معرفتی، تابع مناسبات قدرت و ذائقههای زودگذر نیست و دانش، اگر به رضایت ساختارهای مسلط گره بخورد، دیر یا زود از درون تهی میشود.
حقیقت علم
فانی میدانست دانش اصیل نیازی به تأیید قدرت ندارد و حقیقت علمی، هرچند آرام و بیادعا، راه خود را مییابد و دیر یا زود جایگاهش را تثبیت میکند. اکنونکه او رفته است، کتابخانهها همچنان نفس میکشند، دانشنامهها ورق میخورند و نظامهای ردهبندی کار میکنند. این شاید دقیقترین توصیف از میراث کامران فانی باشد؛ اندیشمندی که چنان درستکار کرد که غیابش خللی در کاردانش نینداخت، زیرا پیشتر، بنیاد آن را استوار نهاده بود.