شورای حکام پیش از حمله اسرائیل به ایران، یعنی ۲۳ خرداد، قطعنامهای بیسابقه علیه ایران صادر کرد. در آن قطعنامه، ایران متهم شد که به تعهدات خود در برجام و انپیتی عمل نکرده است. از میان ۳۵ عضو حاضر در آن جلسه، تنها سه کشور مخالفت کردند: روسیه، چین و بورکینافاسو؛ کشوری که یافتن آن روی نقشه جهان دشوار است. با این وجود، ایران همچنان دل به حمایت پوشالی روسیه و چین بسته است.
روز پنجشنبه، شورای حکام بار دیگر قطعنامهای علیه ایران صادر کرد و از ایران خواست محل نگهداری ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ و ۶۰ درصدی را نشان دهد، به بازرسان آژانس اجازه بازدید بدهد. ایران این قطعنامه را رد کرد و هشدار داد که شرایط بدتر خواهد شد. آژانس و شورای حکام میگوید چون ایران عضو انپیتی است، باید به مقررات آن پایبند باشد و اجازه نظارت نیز بدهد.
نکته قابل توجه این که تندروها و روزنامه کیهان بارها اعلام کردهاند ایران باید از انپیتی خارج شود. البته پس از خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ نیز چنین تهدیدهایی مطرح بود، اما ایران از برجام خارج نشد. اکنون نیز به نظر میرسد ماندن در انپیتی، با وجود همه فشارها، هزینه کمتری نسبت به خروج از آن دارد. مشکل اینجاست که سیاستمداران گمان میکنند با تهدید و فشار میتوان طرف مقابل را ترساند و به خواستههای خود رسید. این در حالی است که تجربه نشان داده این کارها نتیجه عکس داده است. وزارت خزانهداری آمریکا روز گذشته ۴۱ شخص و شرکت هواپیمایی را تحریم کرد. این اقدام نشان داد که عزم امریکا بر اجرای سیاست حداکثری علیه ایران است.
کسانی که همچنان بر سیاستهای پرهزینه گذشته تأکید میکنند به یاد بیاورند که در سال ۲۰۱۸، پس از خروج ترامپ از برجام، صادرات نفت ایران که حدود ۲ میلیون بشکه در روز بود، به زیر ۵۰۰ هزار بشکه کاهش یافت. اگر تنش میان چین و آمریکا بالا بگیرد، صادرات نفت ایران که در ماههای اخیر حدود ۲ میلیون بشکه در روز بوده، دوباره میتواند به زیر ۵۰۰ هزار بشکه سقوط کند. بنابراین، راه درست اندیشیدن مصالحه و چارهجویی است، نه تهدید و خط و نشان کشیدن.